۵ شنبه هفته پیش،بنده ساعت 4 بعدازظهر تو یه خواب عمیق واسه خودم غلت می زدم و خواب دریا و کوه و دشت می دیدم که ابو خان زنگ زدن...کورمال کورمال و چهار دست و پا درب رو باز کردم و دوباره دوییدم طرف تخت تو اتاق خواب تا مبادا خوابم حروم شه...
یه دفعه شنیدم که ابو می گه:دو تا مهمون داریم...!پشت درن!
با بی میلی گفتم:اگه دوستاتن بهشون بگو ممو خوابه!من حوصله ندارم...می خوام استراحت کنم...
چند ثانیه بعد با تعجب دیدم که یه چیزی تو دست ابوئه و داره کرکر می خنده...خوب که دقت کردم،چشمم خورد به این!!!اول یه متر پریدم عقب و خواب که هیچی،برق از کله م پرید!
بعد خنده م گرفت و نزدیکشون شدم...ابو از جا درشون آورد و گذاشتشون تو این...
اون سیاهه خیلی شیطون بود و تا ولشون می کردی سفیده زرتی می رفت زیر یه خم اون که گرم شه...آخه خیلی کوچولو و بچه ننه ست...!
تا جاشونو درست کنیم.سیاهه ...ده بود به هیکل سفیده!!هرچی داشت رو سر سفیده انداخته بود...
جا که آماده شد،یه کپه هویج براشون ریختیم که گشنه نمونن!
شنبه بعدازظهر بردیمشون دامپزشکی برای چک آپ...شامپو و آنتی بیوتیک واسه شون خریدیم...
وقتی برگشتیم،بنده به زور نی تو حلقشون دارو ریختم!سیاهه نمی زاشت و هی از عقب پشتک می زد ورپریده!!روز یکشنبه مراسم اسم گذاری رو برپا کردیم و پسره شد:فشنگ خان و دخمله شد:پنبلی خانوم!
یه روز در میون با شامپو دست و پاهاشونو می شورم و سشوآر می کشم...
نمی دونین چه جیگرایین!!عسل!وقتی گشنه ن رو دو تا پا وایمیستن و بو می کشن!کی گفته خرگوش بی احساسه؟؟؟اصلا" اینطور نیست!! وقتی پنبلی رو اینطوری لای دستمال مخصوصش می پیچم و تو بغلم میزارم و با هم کتاب می خونیم،فشنگ خان حسودیش می شه و جست می زنه می پره دم پای من که یعنی منو ناز کن!!
داشتن حیوون خونگی واقعا" تو روحیه آدم تاثیر مثبت داره...
اول
اخی چه جیگرن. کجا پی پی میکنن ؟ گند نمیزنن به خونه و زندگی؟
تو جاشون! نه بابا! بلدن!
وای چقدر نازن
عزیزم... چقدر فنقلی و ملوسند این دو تا
نااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااازیییییییییییی
من الان میمیرم برای این دوتا خررررررررررر
خیلی نانازن
ایشاله اومد داشته باشن برات و هی خوب بیاد برات. . . ببین حیوون خونگی خیلــــــــــــــــــــــــــی خوبه ممویی
ای سوووون!خیلی خرن!اون سیاهه اونقدر احمقه!میری طرفش الکی می پره!!!
چا ناز و کوچولوئن .مهمونهای شیرنی داشتی ها
وااااااااااااااااااااییییییییییییی چه کوشولو و نازننننننن اینا
خدا بحتون ببخشه دوستم
خیلی نازن..
وقتی نیستی چیکارشون میکنی؟
می زارمشون تو جاشون و براشون غذا می ریزم بخورن تا من بیام!
ای جانم
حالا مونده حسابی بهشون خو بگیری انقدر برات عزیز بشن.
حسابی تو رو حیه آدم باید تاثیر گذار باشن .
قدم اینا هم به زندگیت مبارک باشه
قربونت برم...من خیلی وابسته حیوون می شم...
خوشگلنا.اما ممو جوون میگن پی پی خرگوش انگل داره..خیلی مواظب باشین
راستی این دوتا همسر هستن یا خواهر و برادر؟
نه عزیزم...واکسن زدن...
اییییییییییی جووووووووونم
منم داشتم یه دونه سفید . اسمشم گوش مخملی بود
اولش که کوشولو بود همش ولو میشد اما بزرگتر که شد تمام سیمای وسایل برقیمو جوئید و حتی سبدای حصیری تزئینی اطاق کار شوشو رو . یه کمم بی تربیت شد وقتی بزرگ شد .انقدر خیکی شده بود جیش میکرد یواشکی گوشه و کنار منم بردم پارک پردیسان ولش کردم
وای ممو وقتی صورتشو میخارونه با دستاش نگاش کن انقدر بانمکه حرکاتش . روی دوتا پاش وایمیسته با دستاش صورتشو میمالونه
تا وقتی که کوچولوئن نگهدارشون راحته بزرگ که بشه درد سر داره . تا میتونی بهش کاهو بده و گوجه فرنگی .
ای جونم...دکترش گفت کاهو سم داره می کشه!نده بهشون...تو پارک پردیسان مگه خرگوش هم داره؟؟؟
آخی خیلی کوشولو هستند این دو تا.
ما تو خونه مون تجربه نگهداری انواع حیوونات خانگی رو داشتیم (انجمن حمایت از حیوانات خانگی)
خیلی باحالن امیدوارم که باهاشون بهت خوش بگذره.
میگن خوب نیس زن حامله به خرگوش نگاه کنه
واسه خودم گفتم:D
عسلن...
آخی نازی
آخی چه قدرررررر نازن

آره حیوونا خیلی حسودن
عسلین!!
وای ممو اینا چقدر نازن... ای جانــــــــــــــــم... سفیده خوردنیه چقدر... پنبلی بود اسمش... آخیییی
اینقده نرمن...
خیلی ملوسن و مامان...
منم یه زمانی یه خرگوش داشتم خیلی ملوسن ولی جدیدا از چشاشون میترسم
ای جونم چه گوگولی مگولی ان اینااااااااا
نرم و نازن
منم مجرد بودم داشتیم خرگوشه سیاه..ولی الان اصلا حوصله حیوون ندارم.راستشو بگم میترسم....
قدم نورسیده ها مبارک

رمز پلیز
برای خودمه عزیزم...به کسی رمز ندادم!
کلی وقتت پر می شه با این دو تا. خوش به حالت من عاشق حیوون خونگیم ولی خرسی متنفره
اندازه بچه کار دارن!!کلن انقدر سرم شلوغه که وقتم خالی نمی مونه که پر بشه ناناز!!
خانمی رمز رو میل کردی ؟! نرسیده که
عزیزم...به هیچ کس رمز ندادم...
وایییییییی من عاشقشونم .... خیلی حیوون دوست دارم .... جونم
منم...
من رمز ندارم دوستم..
اون پست برای خودمه...
ما نداریم رمز رو
عزیزم رمز رو به هی چ کس ندادم!
سلام ای ی ی ی جانم منم ۳ سال گربه نگه میداشتم یاد اون افتادم.از اونجا که بسیار بی جنبه ام از وقتی رفتم رشته پرستاری و درس میکروب شناسی و انگل شناسی خوندم بیچاره رو تو حیاط نگه میدارم اونم شده عین گربه های تو جوب
۱۰ روز یه بار هم نمیشه پیداش کرد.هفته ای ۸ روز هم زایمان داره
طفلکی...گربه می تونه بیرون زندگی کنه...
من عاشق فیلم لولیتام . به نظر من بی نظیره .
علاقمند شدم ببینمش!
لولیتا!
سلام.رمز نمیدی به ما
به هیش کی رمز ندادم...والا!