بازم می خوایم بریم سفر!کوله هاتون رو بردارین که این آخرین خاطره از آنتالیاست...
البته ما رفتینگ تو رودخونه هم رفتیم اما چون همه ش تو آب بودیم و دوربین خیس می شد،عکسی ازش ندارم و فقط فیلم و عکسی رو دارم که همونجا در حین موج سواری ازمون گرفتن...
اینجا ساحل دایدو تو منطقه بچ پارکه که نزدیک هتلمون بود و با دٌلموش حدود 20 دقیقه تو راه بودیم...
همین الان نوشت:گوشی جونم!قدم نو رسیده مبـــــــــــــــــــــــــــــارک ...ایشالا هر دو همیشه سلامت باشید...آی بوس تو جون اون کاکل زریت...
برای دیدن عکس و فیلم پاراچوتینگ رو "بقیه ش" کلیک کنید...
ساحل اینجا یه زمین مسطح برای رالی داشت...
مردم هم که یا تو آلاچیقها مشغول آفتاب گرفتن بودن یا تو دریا در حال شنا!
این قسمت،استند عکاسی بود که از زوجهای جوون،عکسهای رمانتیک می گرفتن و همون روز تحویل می دادن...
و بالاخره چتر پرش ابو!قیمت پرش با چتر 90 دلار بود که خوب یه کمی گرون بود...
برای لیفتینگ یا پاراچوتینگ باید سوار قایق می
شدیم که از اونجا چتر رو بهت می بستن و بعد موافق جریان باد کم کم می کشیدنت
بالا!خیلی هیجان انگیز بود!با اینکه زمانش ۱۵ دقیقه بیشتر نبود اما تمام سلوهای بدنت رو لبریز از لذت و هیجان می کرد...
به به!ابوت خان!لایف جکت به خودت بستی می خوای
بپری هوا؟؟؟
بچه مونو می خوان هوا کنن!می بینین؟؟
اون بالا یه نقطه شده!
یوهوووووووووووووو!
و این هم فیلم پرواز با چتر...می تونین از اینجا دانلودش کنین...
خوب!اینم ثبت آخرین خاطره از آنتالیا...چطور بود؟
مرسی دوستم
خواهش عزیزم...
عالی بود انشاله بازم قسمتتون بشه قسمت ماهم بشه
ای جان خوشبحالتون ممو خیلی باید هیجان انگیز باشه
معلومه حسابی بهتون خوش گذشته.
همیشه در سفرهای خوب با یار...
ممنونم عزیز دل...
واییییییییییییی با دیدن عکس و فیلم چتر بند دلم پاره شده چه برسه که بخوام بپرم!
خوب نپر سمیرا جان!حالا کی می خوای بری اونجا؟؟
سلام دوست جونی ای ول با این عکسهات
راستی اون جریان چی شد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
قربونت برم...بهت زنگ می زنم! می گم...
عزیزی...
یعنی از این بهتر و مصورتر نمیشد ممنون از اطلاعات و زحمتی که کشیدی ممو جان
عزیزمی...تو
لذت بردم از دیدن عکسا و سفرنامه کاملت .انگار خودم هم اونجا بودم
ممنون
می بوسمت...
وایــــــــــــــ... چه کیفی کرده ابوخانت رفته اون بالا...
عالی بود ...
مرسی...
خواهچ دوستم!
هی روزگار چه زود گذشت مرسی از خاطرات خوبت
به این فک کن که لوبی باهات اومده مسافرت!
قصد رفتن ندارم دوستم.. فقط تصورش کردم
دوست جون من تا حالا پاراچوتینگ نرفتم ولی فکر می کنم حس خوبی باشه آدم اون بالا تو آسمون باشه و زیر پاهاش تا چشم کار میکنه آب باشه و آب

از بین اینهمه تفریحات خوب و دلچسب فقط همین پاراچوتینگ رو میتونی تو ایران تجربه کنی... من تو کیش و ساحل هتل هایت دیدم... ولی کلا جیگر میخواد آدم سوار بشه این کایتا رو ها
سفرنامه خیلی خوبی بود دوست جون دستت درد نکنه... حالا اگه ما بخواهیم بریم با این اطلاعات خوبی ک برامون گذاشتی خیلی کارمون راحت میشه و میدونیم باید کجاها بریم و چی کارا بکنیم.
مرسی عزیزم
خواهش می کنم دوستم...!قابلی نداشت...تو کیش هم هست! طرف اتوبان باکری از همون جایی که می پیچی بری هایپر هم گلایدینگ هست!
خوشحالم که به دردت می خوره!
یبا بودن خیلی. من از اول همشو دنبال کردم.
وای همسر منم عاشق این چیزاست :) ولی من یکمی می ترسم :)
سفرنامه ترکیه رو دوست داشتم حتما در اینده به دردمون می خوره ممنون :)
سلام به شما دوست عزیز دلم میخواد راجع به یکی از عجیبترین سوتی ها و بی فکریم براتون بنویسم.من دخترخاله خانم شهره قوی روحم که شما کتابشون رو معرفی کردید.تقریبا پارسال همین موقع ها بود با خودم گفتم تو گوگل سرچ کنم ببینم راجع به ایشون مطلب خاصی نوشته یا نه؟وچون شما اسم ایشون رو تو وبلاگتون آورده بودید وبلاگ شما هم باز شد.از اونجا که شما با نام مستعار خودتون رو معرفی کردید من بدون هیچ فکری خیال کردم این وبلاگ واسه ایشونه!!!اکثر روزا به وبلاگتون سر میزدم اما فقط گاهی مطلب میذاشتم.دلیلش این بود که خانم قوی روح مجرداند و به نظرم قشنگ نمیومد که دوست احتمالیشون رو به عنوان همسر رسمی معرفی میکنن و راجع به سفراشون با ایشونَ -مراسم عروسیشون-زندگی خیالی با ایشون و.....صحبت میکنن.
حالا خوب شد تو روشون نگفتم من میام به وبلاگت که به خاطر آقای ابو خجالت نکشن.
از خدا میخوام منو ببخشه و کمک من و همه دخترها کنه که از این سوتی های عظیم ندن.وبلاگ شما بسیار عالی و هیجان انگیزه.راستش از طرفی تا الآن کلی افتخار میکردم که وبلاگ دختر خالم انقدر پرطرفدار و نشاط آوره
اینم بگم که شاید دلیل اینکه دیر متوجه این اشتباهم شدم شباهت زیاد ادبیات شما با ایشون و علاقه تون به آشپزیه خوب به منم یه ذره حق بدید دیگه
یا ابالفضل!!!
چه باحال!این یه قلمو نداشتیم دیگه!
منم نویسنده م عاطی جان! اما به جون خودم شهره قوی روح نیستم...
چه خوب که ادبیات من رو نزدیک به ادبیات خانم قوی روح می دونی!
ممو جان شرمنده . من تازه پست سالگرد عقدتون رو خوندم. انشالله به حق همین ساعت های عزیز به شادی و دل خوش به پای هم پیر شین. مبارک باشه عزیزم.
همیشه هم به سفرهای خوب .
مرسی فندقکم!
من لینکتون کردم لینک اخر در وبلاگم
ایووووووووووووووووووول
چه حالی کردین......مطمئنم حسابی خوش گذشته
این اهنگ پس زمینه پاراشوتینگتوووووووووو برم
اسمش سوپرمنه..خوانندشم یه دختر جیگر طلا به اسم..حدیثه! است!
هوس انتالیا کردیم خواهر
اما پرش عمراااااااااااااااا
خیلی ریقو تشریف دارم برعکس علی
راستی خیلی دوس دارم ببینم چه شکلی هستین!
خوووووووووووووووو دوس دارم
وای...پرش که عالیه!اصلا؛ همون تیکه شه که هیجان داره!