موضوع:مکالمه یه دوست قدیمی دوران بچگی در لندن با اینجانب ممو.
کجا؟در چت روم فیس کوفت!
رامی:چطوری عزیزم؟چه خبر؟چقدر بزرگ شدی...چقدر تغییر کردی تو عکسات...
ممو: تو هم خیلی خوشگل شدی رامی جان!
رامی:عکس شوهرمو دیدی؟خوشتیپه؟
ممو: آره...ایشالا خوشبخت باشین...
رامی:نوش نوش چطوره؟
ممو: خوبه...محمد خوبه؟
رامی:بد نیست!با من اومده لندن...مامان بابام تو ایران تنها شدن...
ممو: تو چرا تا پارسال تو فیس کوفت نبودی؟
رامی:نبودم دیگه...(سکوت...)نوش نوش چی کار می کنه؟یادته اون موقعها چقدر این و محمد همدیگه رو دوست داشتن؟
ممو تو دلش: (غلط کرده! نوش نوش کی محمدو دوست داشت؟چه الکی خودشونو به آدم می بندن!!) 6 ساله ازدواج کرده عزیزم!
رامی:جدی ؟ازدواج کرده؟چقدر زود!محمد هنوز ازدواج نکرده!
ممو:زود نبود دیگه! چطور؟
رامی:هیچی...فک کردم هنوز ازدواج نکرده...خوب...
ممو:نکنه توقع داشتی تا الان عزب اوغلی مونده باشه تا براتون پستش کنیم لندن؟
رامی: یعنی دوست داره بیاد انگلیس؟
ممو:تو الان خوبی؟ازدواج کرده یعنی چی!!یعنی مجرده،می خواد بیاد انگلیس؟؟
جمله فلسفی ممو نوشت:بعضیا چقدر خوش خیال و خوشحال و پنالتی بزنن!!15 سال پیش حالا یه پسری از یه دختری تو دوران فٍسقٍلٍگی٬ خوشش می اومده،چه دلیلی داره به خاطر یه علاقه دور که اونم دو طرفه نبوده!!!دختر نره ازدواج کنه؟؟چه اعتماد به نفسی دارن مردم!چه بلاتکلیف!
دل نوشت:اصلا" می دونی چیه آقا جون!من دختر شوهر بده نیستم!
حالا شما خواهشا این یه دونه خواستگار رو راه بده ! پشت در نشسته بده ! دخترت گناه داره ها !
جون تو راه نداره!!
کلی خندیدم به این پستت بعضی ها چه دلخوشن
سلام ممو خانومی
با یه خیال بچگی اونم از نوع یکطرفه چه فکرا کرده
حالا فکر کن اگه یه ذره بزرگتر بودن (البته بازم یکطرفه) چه ها می کرد ؟
حتما پشت در خونتون بسط مینشست
فکر نمیکردم تو این زمونه هنوز ملت تو رویاهاشون اونم از این مورد زندگی کنن
حالا یک چیزی گفت ممو جان خون خودتو کثیف نکن خواهررررر
ببخشید ممو خانومی
الان نظرم رو اشتباهی بدون اسم و ایمیل فرستادم
یه فکری واسش بکن
قربونت
حالا جان من این یه بار رو کوتاه بیا دوستم
نه جون تو نمی شه!
مموجون ممنونم بابت محبتت خیلی لطف کردی عزیزم
نه نمیشه ممو. . . نظر دختر هم شرطه خواهر
عمرن! راه نداره!
الهی بمیرم خو عاشق شده طفلی.چرا عاشقارو جدی نمیگیرین.
جدی می گیریم اما پست نمی کنیم انگلیس!!
حالا شما فکراتون بکن... بعدا دوباره مزاحمتون می شیم...
لابد می خواین برین یه دور بزنین و برگردین!نه؟؟
میس سپتامبر http://ms-september.blogfa.com/ این خانوم خواهرتون نیست البته با اینکه نوشتی شش ساله ازدواج کرده خودم سوالم رو زیر سوال میبرم
نه عزیزم! این اون نیست که! واسه پست تولد کامنت گذاشتی که میس سپتامبره! این یکی(نوش نوش)یکی دیگه ست!با هم فرق می کنن!اون یه خواهر دیگه مه!
یعضیها کلاً خیلی خیلی پرتوقعن اینقدر دوست دارم حال اینجور آدمها رو بگیرم
سلام عزیزم
چقدر با مزه نوشته بودی . واقعا بعضی ها خیلی خیلی اعتماد به نفس دارن یا اینکه خودشون رو به خریت می زنن.
۹۰ ٪ نظر دختر ممو جون
چطوری دوست جونییییییییییییییی خیلی باحال نوشتی عشقم
دیگه تموم شده بابا!!
خوبم عزیزم...از گرما دارم بی حال می شم!
تولد خواهریت مبارک باشه عزیزم
انشاله سالهای سال با خوشبختی و موفقیت زندگی کنه و اونم حتماْ از داشتن خواهری به مهربونی تو خیلی خوشحاله
مرسی گلم...
بد رقم جو رو گرفته بوده ها!
پسر زن بده هستی؟ اگه اره یه استینی برای ما بالا بزن با هم بخندیم.
والله اینجوری که یک آدم گذری میاد و میخونه، شما بیشتر از اون دوست داشتی بگه میخواد نوش نوش رو برا محمد خواستگاری کنه. مگه آدم ازدواج کرده نمیره لندن؟!
اون میگه چه زود، شما می پرسی چطور؟!! یعنی دلت می خواست بگه می خواستم خواستگاریش کنم!
اون میگه هیچی همینطوری، شما میگی انتظار داشتی بفرستیمش "براتون".. یعنی دلت می خواست بگه آره! اما کماکان چیزی نگفت.. نمی دونم والله.. اعتماد به نفس شما خیلی بیشتر از اون به نظر میرسه!
معلومه یه کم گیج می زنی!! اولشو خوندی که اون اول از خواهری من پرسید!
اعتماد به نفس من خداست! این تازه یه نموره شه!کجاشو دیدی حاج خانوم؟
حالا شوما زیاد خونتو درگیر آلودگی نکن!
من جواب ندادی ها
نه !
سلام علیکم . ممو جون بالاخره نوش نوش خواهر شما هست یا نه . من منظورم خواهر پست تولد نبود . کلا میگم
بله هست عزیزم...
ممو من دارم پستهای اولت رو میخونم . بعضی هاش رمز داره . امکان داره رمزشو بدی .
اوههههههههه!خواهر یادم نمی آد که!!یادم رفته به خدا عزیزم...!
چه جالب منم دیروز با دوستم یه مکالمه داشتم در مورد محمد نامی که برادر دوستمه.
دوستم گفت به محمد الکی گفتیم میخواهیم با شما بریم آنتالیا محمد گفته منم میام .منم شتر شدم دور از جون دوست شما گفتم ای بابا محمد به خاطره من میگه ها اگه بدونه من نمیام اونم نمیاد.
خوب خواهر خواستم یه خرده خودم رو تحویل بگیرم همین.
اوووووووووممممممم عجب کیک خوچمزه ای ...
ممو جون مگه پیام تشکرم رو نگرفتی واست توی "تماس نداریم" پیام گذاشتم
نه عزیزم! نگرفتمش...به هرحال قابل تورو نداره گلم!
راستی اون کانت اولی خصوصی بید ها
می دونم گلی!