انتقام یا عدالت؟

دلم نمی خواد تو وبلاگم،که مامن آرامشه واسم،همچین بحث جنجالی رو راه بندازم اما چند روز پیش،از فندق یه پستی خوندم که در مورد همین اتفاقات اخیر مربوط به لاله و شهلا بود و حیفم اومد در موردش ننویسم!

دلم می خواد نظر خواننده ها رو بدونم!پس جرات و حوصله داشته باشین و نظر بدین....همین!

برای بقیه ش برین رو ادامه مطلب

من کلا" آدم جانبداری نیستم اما سعی می کنم ذات موضوع و آدما رو ببینم!این یک هفته اخیر،هرچی به این ماجرا که واسه 8 سال کم و بیش،نقل محافل سیاسی و اجتماعی و حتی خاله زنکی و مهمونیای ما بوده،نگاه می کنم و ابعاد قضیه رو از هر نگاه و پوینت آو ویویی و هر کوفت و زهرمار دیگه ای می سنجم،به نتیجه درستی نمی رسم! واقعن چه توضیحی می تونه قتل لاله رو توجیه کنه؟زن 32 ساله ای که قربانی هوس شوهرش شد! هوسی که اول از مواد مخدر شروع شد و بعد به روابط نا*مشرو*ع کشیده شد و بعد هم قتل یه زن جوون زیبا و بی گناه 32 ساله!

مقصر این وسط کیه؟همون فوتبالیست محبوب پرس*پولیسیه که یه روزی تو دورانی که من یه نوجوون ساده بودم،همه براش له له می زدن و بعدها به دام اعتیاد کشیده شد و زن دیگه ای رو برای برطرف کردن امیال طبیعیش انتخاب کرد و تا جایی پیش رفت که خواسته یا ناخواسته کلید خونه ش رو به اون زن داد که همون کلید فاجعه بیافرینه و جون دو تا زن رو بگیره؟

شاید همه انگشتها به طرف شهلا،نشونه بره! همه بگن بدکاره بوده! فلان و فلان بوده...باید بمیره! و یه عده دیگه که ادعای حقوق بشرشون گوش فلک رو کر کرده(و ببخشید خیلی غلط کردن با اجازه تون!!)، بیان تو وبلاگشون آه و ناله کنن که شهلا خانوم بی گناهه !

نه!

من می گم که نه!نه کار ناصر درست بوده که با داشتن دو تا بچه کوچیک که اون موقع 7 ساله و 9 ساله بودن،با یه زن ارتباط نامشروع برقرار کنه و بعد اجازه بده دزدکی ازش فیلم بگیرن و حالا آمار فیلمش که از خصوصیترین لحظه های زندگیش بوده، تو وبلاگا و ماه*پاره و تلویزیون در بره !نه کار شهلا درست بوده که از شب قبل تو خونه لاله مث یه گرگ گرسنه کمین کرده!!!و بعد صبح به نقل از دفتر خاطراتش،اون عجوزه و کفتار رو با 37 ضربه چاقو کشته...و خیلی راحت بعد 8 ماه که به قتل اعتراف می کنه، می گه من نکشتمش،ابلیس کشتش! و بعد از اینکه صحنه جنایتشو بازسازی می کنه،باز زیر حرفش می زنه و تایید حکم و فرجامش،8 سال طول می کشه...

خیلیا می گن این 8 سال برای شهلا بس بوده تا مکافات عملشو ببینه و الان دیگه باید عفو بشه!!من به عفو شدن یا نشدن شهلا اعتراضی ندارم اما دلیل نمی شه که گذشت این 8 سال موضوع رو اونقدر نخ نما کنه که بگیم: بی خیالش بابا!8 سال گذشته...

فقط آدم باید یک دقیقه چشمهاشو ببنده و خودش رو جای مادر،پدر و برادر لاله بزاره!یا حتی جای اون دو تا بچه ای که ظهر از مدرسه برگشتن و جسد مادرشونو غرقه به خون دیدن!

همیشه گفتن و بازم می گن: لذتی که در عفو هست،در انتقام نیست!تو جامعه ما از بچگی بهمون یاد دادن:چشم در برابر چشم...خون در برابر خون...وقتی که ما با همچین فرهنگی بزرگ شدیم و عفو توش جایی نداره و کمتر کسی از خون عزیزش می گذره،نباید از خانواده لاله توقع بخشش داشته باشیم...آیا واقعا" اگه برعکسش اتفاق افتاده بود و لاله شهلا رو کشته بود،اولیای دم پای چوبه دار رضایت می دادن؟

اینجا کی مقصره؟ایا جامعه ای مقصره که راه رو برای ازدواج موقت مردان باز گذاشته و اصلاح فرهنگش هنوز به ریشه نرسیده خشکیده؟جامعه ای که سک*ینه ها رو به خاطر دفاع از ناموسشون به سنگسار محکوم می کنه و نازنینها رو به اعدام!

آیا واقعا" این ماجرای مختومه و مبهم،مقصری داره؟این دور باطل کی می خواد از چرخیدن بایسته؟تکلیف نسلهای بعد ما چی می شه که با چنین فجایعی بزرگ می شن و شاید بعدترها، اونقدر همه چی به هم بپیچه، که این جنایات بشه تیتر کتاب درسیشون...

 واقعا" اسم قصاص نفس رو چی می شه گذاشت؟انتقام یا عدالت؟

نظرات 33 + ارسال نظر
خانم خانما دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 11:46

من نه با انتقامش کاری دارم، نه با عدالتش!
کسی که یک باره و بعد از یه صحبت کوتاه قتل و به گردن میگیره که بعد از قصاصش وکیلش میگه که او با خودش رازی رو به گور برد چرا باید بازیچه ی مردی باشه که روزی عشقش بوده و امروز...
کسی نگفت مرد مسلمونی که به زنت خیانت میکنی و کلید خونت رو به عشقت میدی، آیا فکر نکردی رابطه با زنی که از همسرت متنفره به کجا ختم میشه؟
مادر و فرزند لاله حق دارن که بخوان قاتل عزیزشون به اشد مجازات محکوم بشه ولی آیا واقعا شهلا قاتل اون زن بیگناه بود؟
متاسفانه این پرونده به شکلی عمومی شد که پدر مقتول گفته بود به خاطر مردم از خون بچم نمیگذرم...
کی میدونه هر روز وقتی چشامونو از خواب ناز باز میکنیم، سر چند تا بیگناه از دار پایین میاد و سوار آمبولانس میشه؟
کی میدونه چند تا زن بیگناه تا به حال تقاص فرهنگ نداشته و عدالتهای اجرا نشده رو پس داده؟
متاسفم...برای اونایی که با لذت درمورد اینجور مسائل حرف میزنن و از گرفته شدن جون یه آدم خوشحالن!
قتل، قتله...ولی دیدن جون دادن یه آدم با ضربه ای که خودت به چهارپایش میزنی خیلی وحشتناکه!
شاید من خیلی خودمو درگیر این موضوع کردم و احساسی نوشتم، ولی هرگز نمیتونم این نوع انتقام رو بپذیرم.

شرمنده طولانی شد

بلوط دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 12:08

من کاملا کاملا باهات موافقم دوستم.

پریسا ادیسه دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 12:54 http://www.parisaodiseh.persianblog.ir

فقط یک کلمه میگم. . .
این انتقامه. . .

راجع بهش یه پستی نوشته بودم و کل نظرمو توش پیاده کرده بودم
برای همین واقعا الان هیچی ندارم که بگم
فقط متاسفم همین

.ساینا!.. دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 12:58

من همیشه میگم باید بخاطر قضاوت در مورد این جور موضوعاتی جای خانواده طرف قرار گرفت..

خانواده لاله حق داشتن..۳۷ضربه شوخی نیست ..اون از طرف کسی که هوی زندگی دخترشون بوده!
اینکه الان پسر کوچیکشون لکنت داره و مادر ۷ساله سیاه پوشیده و پدر ه سر همین قضیه سکته کرده خوب تقصیرش کیه..
چرا باید بگذره؟؟
شهلا هم مقصر نیست...
اما نمیشه تا جای خانواده لاله قرار گرفت قضاوت کرد..

یکی مثل محمدخانی که شاید فقط به احرتام پسرهاش زنده اس و گرنه برادارهای لاله کشته بودنش...

دخملی دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 13:03

حکم شهلا قطعا اعدام باید می بود از نظر من ! هیچ انسانی حق نداره به خاطر امیال حیوانی اش جون یه ادم بی گناه رو بگیره ! ا زنظر من ناصر هم باید اعدام میشد ! چون مقصر همه این قضایا و کثافت کاریا اون بوده . وای که من چه قدر حرص خوردم و می خورم از کسانی که از شهلا دفاع می کنن ! خدای نکرده دور از جون خودمون رو یه لحظه بزاریم جای خانواده لاله . جای بچه هاش . چه حالی میشیم ؟!

بهناز دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 13:30 http://bghahremani.blogfa.com/

ممو جون دقیقا نقطه نظرات منو نوشتی فقط من میگم ناصر هم باید اعدام بشه

من:moji دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 13:33 http://www.minevisam123.blogfa.com/

برای بد بودن میشه توجیه آورد میشه بهانه تراشید ولی هیچ کدوم دل کسی که بد دیده رو آروم نمی کنه. خیلی آدمهای دیگه هم دارن توی این دنیای بد زندگی می کنن اگه همه بهانه بد بودن رو علم کنن دیگه دنیایی نمی مونه.
هر کس به اندازه بد بودنش باید تقاص پس بده. این حرف ما نیست این قانون طبیعته. شاید در جوامع مختلف قانون رو به شکلی که دوست دارن به دست بگیرن ولی جواب بدی تا آخر بی جواب نمی مونه.
و میگن هیچ داغی به اندازه داغ اولاد سنگین نیست.اونم داغی که به زور به دل پدر و مادر بذارن. به هر حال خدا کمکمون کنه بد نباشیم و بد نکنیم حالا توی هر شکلی

پریا دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 13:54 http://abaneh.blogfa.com

سلام عزیزم من هم بانظر شما موافقم ایکاش که اینطوری نمیشد . دلم به حال بچه هاش میسوزه فقط همین اونم به خاطر اینکه مادرشون رو در اون وضعیت دیدن خیلی تاسف انگیزه . من مطمئنم بزرگتر که بشن صد در صد پدرشون رو مقصر میدونن که واقعا هم اینجوریه ولی دلم به حال شهلا هم میسوزه که قربانی سادگیش شد .

هلیا دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 14:05

والا من که معتقدم باید محمدخانی رو اعدام میکردن که زندگی دوتازن رو فدای خودش کرد و الانم با ارمش میره زن سوم میگیره ولی واقعا اگر شهلا اون زن رو کشته باشه (مطمئن نیستم)باید اعدام میشد کسی که به خودش اجازه میده به هر دلیل و در کمال عقل کس دیگری رو بکشه باید اعدام شه حتی اگر سالها هم در زندان باشه و بگن مجازات شده بازم باید بمیره

افسون شده دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 14:16

اگه به جای اعدام شهلا، ناصر و شهلا رو می ذاشتن یه جا و می گفتن حالا برای انتقام یکی تون اون یکی رو بکشه، به نظرتون کدوم یکی کدوم یکی رو می کشت؟ به نظر من اونی که اون یکی رو می کشت همون قاتل واقعی سکینه بود، کسی که یه بار آدم بکشه باز هم می تونه این کارو بکنه! اگه کلا شهلا رو بذاریم کنار، یه آدم چه طور می تونه با دیدن اعدام و جون دادن یه آدم حس خوبی بهش دست بده؟ به نظر من این ناصر بویی از آدمیت نبرده

روشن دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 14:17

به نظر من ناصر محمد خانی هم مقصره. چرا باید مردا هر غلطی که بخوان بکنن و صاف صاف تو خیابون راه برن

غزل دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 14:20

منکه میگم باید محمد خانی هم اعدام میشد چون همه چیز از اون شروع شده بود
طفلی لاله بیگناه بود بچه هاش چی پدرو مادرش هیچ وقت به نظرم اروم نمیشن

elaheh دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 14:38

پرونده‌ی شهلا انقدر همه رو درگیر خودش کرده بود توی این 8 سال که تقریبن موضوع بحث اکثر محافل بود. هر کسی هم نظری داشت و داره و نظر همه هم محترم.
اما من فکر کنم تا همیشه توی ذهنم بمونه چون دقیقن روز پیدا شدن جنازه در حال عبور از همونجا بودم. راستش توی این مدت خواسته یا ناخواسته خیلی تحلیل و خبر و نقد و الخ خوندم راجع به این فاجعه. از طریق دوستای روزنامه نگارمم پراکنده خبرایی شنیدم که تقریبن کمتر عمومی شده.
درسته یه زن کشته شده. شواهد (نه همه‌شون) می گن قاتل دوست دختر(تو بخون زن صیغه‌ای) ناصر محمدخانی بوده.
اما یادمون باشه هرگز و هرگز حکم شهلا محرز نشد. این پرونده خیلی ابهام داشت که هرگز برطرف نشد. یکیش و مهم‌ترینش اینکه بعد از کالبدشکافی جنازه، اسپرم یه مرد پیدا شد. ناصرمحمدخانی که اصلن ایران نبود. شهلا هم که مرد نیست. خب... و جالب اینکه این قضیه کاملن مسکوت باقی موند. توی صحنه‌ی قتل ته سیگار بوده... آلت قتاله هیچوقت پیدا نشد... شهلا بعد از چنددقیقه صحبت با ناصر اعتارف کرد. چراقبلش نکرد؟ ضربه‌های چاقو با دست چپ بوده. اما شهلا راست دسته. تفاوت جثه‌ی شهلا و لاله...
خونواده‌ی لاله داغدارن. که حتا انتقام هم تسکینشون نمی‌ده. اون پسرا صحنه‌هایی رو دیدن که هرگز از ذهنشون پاک نمی‌شه... بدن مثله شده‌ی لاله برای همیشه توی اذهان باقی می‌مونه. همونطور که رازهای شهلا شاید هرگز برملا نشه. همونطوری که خودش گفته بود خیلی اسرار توی سینه‌ش داره.
درسته هیچ کس تحت هیچ شرایطی حق گرفتن جان انسان دیگه‌ای رو نداره. هیچ بنی بشری. خب. پس ما چرا فکر می‌کنیم می‌تونیم با انتقام گرفتن خودمونو آروم کنیم؟ مگه نه اینکه جان انسان دیگه‌ای رو می گیریم؟
ما فقط صورت مسئله رو پاک کردیم و اتفاق بدتری که افتاد این بود: به مردم یاددادیم انتقام چیز خوبیه. می‌شه جون مردمو گرفت. به راحتی کشیدن صندلی از زیر پای یه نفر دیگه. که تا ابد شاید معلوم نشه واقعن قاتل بود یا نه.

کسی که قتل رو مرتکب شده به راحتی می تونه یکی رو اجیر کنه که به مقتول تج*اوز کنه! اینم یه فرضیه ست دیگه...

بهاره دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 15:22

دوستم من برا این پستت نظر نذاشتم؟

نه جیگر!!

بانو دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 15:23

خواهر چقدر ادبی و جدی نوشتی...
خوب من اینجا دلم به حال لاله سوخت و نه برای شهلا..
شهلا شیطان رو به درونش راه داد.. تا حدی که اون فاجعه رو به بار اورد...
و از همه بیشتر از اون مرد.. مظلوم نما...

واقعا" این تیکه آخرو خوب گفتی!

دخملی دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 15:24

میشه من یه سوال اینجا مطرح کنم با اجازه ممو عزیزم .
چرا فکر می کنیم انتقام چیز بدیه ؟ چرا فک میکنیم گذشت همیشه خوبه ؟

بهاره دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 15:38 http://rouzmaregiha.blogsky.com

خدا بخیر کنه ممو چون یک عالمه نوشته بودم برات و نمی دونم اشتباهی برای کی فرستادم اون نظر رو
دوستم من هیچ وقت حس و دلم قبول نکرد شهلا قاتل باشه و برعکس بدجور حسم بهم میگه که قاتل اصلی خود محمدخانیه... مطمئنم یک نفر رو اجیر کرده تا بکشه زنش رو بعدشم از شهلا خرتر و عاشقتر کی؟ راضیش کرده که قتل رو اون گردن بگیره.
نمی دونم این عدالته یا انتقام ولی به هر حال خود اون آدمی که صندلی رو از زیر پای قاتل می زنه کنار تا بکشتش، خودش تبدیل به یک قاتل میشه...برای همین به نظرم آدم به صلاح و مشیت خدا ایمان داشته باشه و خودش را تبدیل به قاتل نکنه خیلی بهتره... بجای کشتن قاتل آدم می تونه تقاضای حبس ابد بده براش که از صد دفعه مردن خیلی بهتره.
نمیدونم فیلم استخوانهای دوست داشتنی من را دیدی یا کتابش رو خوندی یا نه... این فیلم در مورد قاتلیه که آدمای بیگناه را می کشه ولی پلیس موفق به شناسایی و دستگیریش نمیشه... آخر فیلم ولی قاتله به طور طبیعی از کوچ پرت میشه پایین و هرچی استخوان تو بدنش داره میشکنه و میمیره آخر... خدا خودش بهترین و منصفترین منتقمهاست به نظرم.
از خودت مواظبت باش دوست جون

خدا بگم چی کارت نکنه به جای اینکه جدی به نظرت فکر کنم،ترکیدم از خنده!نکنه اون نظره رو واسه وبلاگ محمدخانی فرستاده باشی دوستم!
با این حرفت که خدا خودش قهار و منتقمه،موافقم!

اذین دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 19:21 http://oondoora.blogfa.com

سلام عزیزم
اگه منم بتونم و نظرمو بگم
قاتل ناصره
مرد(در واقع نامردی)که حتی اگه اون قاتل نبوده باعث همه این پا گذاشتن روی خیلی چیزا اونه.
شاید ناصر فقط یه بازیگر باشه و کارگردان اصلی جامعه و چیزیه که هست و نمیدونم از کجا و به کجا هم ختم میشه.
ناصر معروفه بود و اعدام نشد چون اقان .... میگن فوتبال پاکه
اما اینجا خانه فساد
یعنی بعضی موقع که به بعضی ادما و هوس ها و شهوتاشون نگاه کنی به چیزی جز این نمیرسی
ااین یعنی انسانیتو زیر پا گذاشتن
که اون دوتا بچه رو قربانی کنه
قربانی چی؟
یه رابطه که ارضاش کنه؟
مموی عزیزم
شهلا اشتباه عاشق ناصر میشه...عشق لاله رو میدزده
این کارش اشتباه
اما عشق به وود اومد درش هرچند حتی معنی عشقو هم نمی فهمید
ناصری که خواست اشد مجازات بشه نامردیو کامل کرد
چرا که این حکم خودش بود
منم شهلارو بی گناه نمیدونم اما مقصر اصلی کس دیگه یعنی درواقع کسای دیگن
یکیش که حکم اشتباه میدن
اگه شهلا حکمش اعدام بود ناصر بد ترش بود
و لاله:با اینکه من وضعیت لاله رو نمیدونم اما لاله هم نباید اجازه چنین کاریو میداد
میدونم دست لاله نیس اما اگه فهمید و به خاطر بچه هاش سکونت کرد به نظرم اشتباه محض بود
درمورد خانواده لاله کاملا موافقم
ما یاد گرفتیم ببخشش لاقر اینجا نیس
و این موقع حقمون اعدام قاتله
اما حق ما از زمین برداشتن یکی دیگه نیس بلکه زنده کردن عزیزمونه که ممکن نیس
تو این ماجرا هرکس قربانی بود
بهتره بگم بغعضیا اسر خودشون
خودی که درست ساخته نشده بود
ناصر قربانی هوسش
شهلا عشق یا هوس
لاله اعتماد بی جا یا اینکه نفهمید
و قربانی های اصلی بچه ها بودن
این نظره من بود
همین
در سطح عقل خودم
بدرود عسیسم

روژین دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 21:40

من وکیلم با دوستهام زیاد حرف زدیم .. فقط یک چیز پرونده نکته های مبهم داشت که بهش رسیدگی نشد . شاید اشتباه کرده بودند و اون قاتل نبوده باشه . باید اون نکته ها معلوم میشد . میگفتن ضربه ها کار یک زن نبوده و چندین مورد دیگه ... نمیدونم

واقعا متاسفم...

روژین دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 21:47

با الهه موافقم واقعا تا مطمئن نباشیم نباید کسی رو اعدام کنیم یک لحظه فکر کن اشتباهی اعدامش کرده باشیم . اینم یک فرضیه است . اکثرا استادهای ما که پرونده رو خونده بودن و در جریان بودن کاملا مشکوک بودن به قاتل بودنش . نباید به صرف فرضیه کسی رو اعدام کرد. نمیدونم چرا حس میکنم پای ناصر بیشتر گیره توی ماجرا ...

.ساینا!.. دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 22:30

ممو میدونستی تو اینترنت پخش شده که که پسر لاله صندلی از زیر پاس شهلا زده درحالیکه پسرهاش دوبی بودن نیموندن بردار لاله بوده...

اینکه شهلا مقصر نبود ۲۷قاضی رای دادن و پرونده رو بررسی کردن که پرونده ۳۵۰۰صفحه اس...

۷نفر گفتن مقصر نیست..و ۲۰نفر گفتن قاتله...

شهلا تنها کسی بوده که جای لکه های خون رو نشون داده پشت تشک بوده...

اوه اینقدر از این قضیه هست...اینقدر مردهای بد هست اینقدر زنهای بد هست...
امثال محمدخانی زیادن..متاسفانه!.

محزون دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 23:40 http://reza70.BLOGFA.COM

من وقتی به یکی بدهکارم شبا خوابم نمی بره
بیا تکلیف منو روشن کن

غریب آشنا سه‌شنبه 16 آذر 1389 ساعت 07:36

به نظر من خونواده ی لاله باید ازناصر هم شکایت میکردن و اونو هم اعدامش میکردن
ولی خب دیدن نوه هاشون بی مادر و بی پدر میشن، خودشونم که سن سالی ازشون گذشته،پروندشون هم دیگه نقل زبون همه شده برا همینم بی خیال شدن
در کل اینکه ناصر قاتل روح لاله بوده و شهلا قاتل جسمش....

شوید سه‌شنبه 16 آذر 1389 ساعت 10:24

من باحرفات موافقم ولی دلم می خواست ناصر هم اعدام کنن چون مقصر اصلی اون بوده

گیتی سه‌شنبه 16 آذر 1389 ساعت 10:48

با فرض اینکه شهلا واقعا قاتل بوده، فکر می کنم این صحبتا که آی ناصر مقصره و رمانتیک کردن قضیه و ... واقعا مسخره است... ناصر غلط کرد رفت رو زنش، دوست دختر گرفت، درست... چه ربطی داره که گناه شهلا توجیه بشه؟ که چی قربانیه؟ مگه شعور نداشته؟ ببینم اون موقع شعور نداشته که پیشنهاد یه مرد زن دار و قبول کرده یا اون موقع ه پاپیچش شده؟ خوب خودش انتخاب کرده... خودش گفته آقا من خرم می خوام برم دوست دختر یه مرد زن دار بشم... از 13 سالگیش هم می شناخته این مرده رو و بنابراین اغفال هم نشده که نمی دونسته طرفش زن داره... حالا همه این مسیرهای اشتباه رو تو زندگیش خودش انتخاب کرده، بعد عین این جانیا رفته زن بدبخت اون آدمو که از همه بی گناه تر اون بوده کشته، چه ربطی داره که آی زن سرزمین من مظلومه و قربانی عشقه و غیره و ذلک... مگه زن سرزمین ما شعور نداره؟ وجدان نداره؟ قوه تشخیص خوب از بد رو نداره؟ مگه همینایی که این حرفا رو می زنن خودشون اینقدر به خودشون غره شدن که به عنوان زن دوم برن تو زندگی کسی و به خودشون اجازه بدن زن اول رو به جرم اینکه سایه اش تو زندگیشونه بکشن؟ گناه از زن سرزمین ما نبوده... زنای سرزمین ما اتفاقا اکثرا فهمیده و عاقلن ... اینجا گناه اون فرده...

elaheh سه‌شنبه 16 آذر 1389 ساعت 10:59

خیلی کامنتا جالبه. ممنون بابت این پستتون خانوم عطربرنج. امروز صبح یه مقاله تحلیلی می‌خوندم راجع به همین مسئله. نکته جالبی بود. اینکه یه دلیل مهم جری شدن خانواده سحرخیزان برای گرفتن انتقام این بود که مطبوعات و مردم بیشتر به شهلا پرداختن تا لاله. بیشتر قاتل دیده شد تا مقتول. و این باعث شد که اونا مصمم بشن برای گرفتن انتقام تا اینطوری خودشونو آروم کنن. حق هم دارن. در حقشون اجحاف شد متاسفانه از اونجایی که توی این کشور هیچ چیز سرجاش نیست.
به هر حال. برای دخملی عزیز: عزیزم، مردم ما به چشم خودشون، همین پارسال دیدن که چطور دوستشون، همشهریشون، همسرشون جلوی چشمشون سلاخی شد. به گلوله بسته شد. باتوم خورد. سر از ناکجاآباد در آورد. برای انتقام اعتراض. انتقام یعنی خشونت محض. بدون در نظر گرفتن حقوق شهروندی. مردم از پارسال بیشتر یاد گرفتن که جواب همه‌چیز رو باید با خشونت داد. این توی روحیه مردم نهادینه شد متاسفانه. یعنی مردم دارن یاد می‌گیرن عین انسان‌های بدوی(در بهترین شکلش البته) با هم رفتار کنن. خودت توی تاکسی که می‌شینی نگاه کن: یکی سهون یا عمدن یه اشتباه توی راننگی انجام بده، توسط راننده تاکسی مزین به انواع و اقسام فحش می‌شه. شانس بیاره اونم به تلافی یه چیزی نگه و چاقوکشی و خون و قتل و ... . این انتقامه جان دلم.
درسته داغ خانواده‌ی لاله هرگز سرد نمی‌شه. درسته اون 2تا پسر هرگز مادر نخواهند داشت. درسته اون مادر غم فرزند مثله شده‌شو فراموش نمی‌کنه. درسته پدر دق کرد. درسته توی این سال‌ها بهشون پرداخته نشد. همه بیشتر با شهلا همدردی کردن تا خانوا‌ده‌ی لاله.
اما یادمون نره اونا کسی رو قصاص کردن که حتا خودشونم ته قلبشون مطمئن نبودن که قاتل دخترشونه. که حتا اگرم بودن، وقتی صندلی رو از زیر پاهاش کشیدن، یعنی اونام جون یه آدم رو گرفتن. اونی که صندلی رو کشید یعنی 1بار آدم کشت. پس بازهم خواهد کشت.
متاسفانه توی جامعه‌ی ما به جای آموزش و تربیت مردم برای زندگی متمدن، فقط و فقط خشونت ترویج داده می‌شه. و مردمم یادگرفتن که جواب های، هویه.

الهه جان! ممنون از اینکه این همه وقت گذاشتی...ممنون!

elaheh سه‌شنبه 16 آذر 1389 ساعت 12:15

منم ممنون از شما بابت این همه انرژی مثبتی که وبلاگتون داره خانوم عطربرنج. در ضمن از وبلاگ خانوم دخملی پرتاب شدم به وبلاگ شما از خیلی وقت پیش. فکر نکنم براتون تاحال کامنت گذاشته باشم.
می‌خونمتون.

خورشید و جمشید سه‌شنبه 16 آذر 1389 ساعت 12:37

خیلی سخته ممو جون ولی باید بگذرن
باید اون دنیاشون رو بخرن شاید اون زن بیچاره ای که مرده راضی نباشه اعدام کنن شهلا رو
میدونی ۸ سال خیلی باید کسی بفهمه که ۸ سال یعنی یک انسان بدنیا می آید و تا ۸ سالگی خیلی چیزها رو میفهمه ولی ببخشید بعضی ها متوجه نمیشن
شهلا ۸ سال اونجا عذاب کشیده تو اون زندان ایران هم اگر خارج بود یک چیزی کثیف و هیچی دیگه براش مهم نیست
گذشت خیلی چیز خوبی هست که به نظر من بیشتر مردم ایران اصلاْ‌ ندارن و فقط فقط خودشون رو میبینن حتی برای ۱۰ ساعت اضافه کاری دیگران رو میفروشن و یا خیلی کارهای دیگه میکنن خیلی مثال های دیگه میتونم بگم
همین امسال یادت هست که داداشم با دوستش داشت بازی میکرد یکدفع دستش خورد به بینی دوستش ۵ میلیون دیه مادر دوستش گرفت ولی راضی بودیم ما ؟؟؟؟؟؟؟؟ نه و الان همون پسره مریض شده
خیلی سخته دل کسی رو بشکنی

روناک سه‌شنبه 16 آذر 1389 ساعت 12:52 http://www.ronak88.persianblog.ir

شهلا اگر هم قاتل نبوده موقع حادثه اونجا بوده و مباشرت داشته در قتل ( باتوجه به مدارک)
من خودم با اعدام موافق نیستم تو مواردی که واقعا یه حادثه است ( فیلم زیر تیغ یادته؟) اما وقتی کسی با طرح قبلی کسی رو به قتل برسونه آیا نباید مجازاتی براش در نظر گرفت
البته من خودم همیشه فکر می کنم اگر روزی تو موقعیتی قرار بگیرم که جون یه آدم دیگه تو دستام باشه محاله که بخوام این حقو ازش بگیرم چون من زندگی ندادم که بخوام بگیرم
اما هیچ کدوم از ما تو شرایط خانواده لاله نیستیم که بخوایم نظر بدیم و امیدوارم هرگز نباشیم
ما میگیم مطمئن نیستیم شهلا قاتل بوده اما خانواده لاله که از نزدیک پیگیر بودن شاید به اطمینان رسیدن؟
چرا این همدردی و خوشبینی که به شهلا داریم به خانواده لاله نشون نمیدیم؟
ولی بی انصافیه که برای محمد خانی هیچ مجازاتی در نظر نگرفتن

گیتی سه‌شنبه 16 آذر 1389 ساعت 14:41

قربونت برم من که گذاشتم... الان دو سه روزه... یه رفرش کن جیگری

ای بمیره این گوگل ریدینگ من!!

شقایق سه‌شنبه 16 آذر 1389 ساعت 15:27 http://loyallife.persianblog.ir

سلام مموجان
به نظر من حق اون زنک بود ولی چرا اون مردک بی تقاص موند؟ چون مرده؟
راستی بادیدن این عکسا فهمیدم با هم همسایه ایم

جدی؟مگه شما کجا می شینین؟

شقایق سه‌شنبه 16 آذر 1389 ساعت 19:21 http://loyallife.persianblog.ir

یه جایی تو شمال غرب که هواش عالیه
زمستونای مه آلودی داره که حتی گربه هاش هم شاعر میشن درسته؟
یه راهنمایی دیگه محلمون چند سالی بیشتر قدمت نداره

نیک چهارشنبه 17 آذر 1389 ساعت 17:32

من فقط اینو میگم که دو زن قربونی هوس یه حیوون شدن.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.