من الان دلم می خواد برم تو آشپزخونه م و همینطوری الکی خمیر پیراشکی درست کنم...
آی خدا! این چه وولوولکی بود تو به جون من انداختی آخه! الان من دلم می خواد بپرم تو یخچالمو و هر چی داره رو بیارم بیرون و باهاش یه غذای جدید درست کنم...دوس دارم الان رو اون تخته نارنجیه که خیلی صاف و خوشگله،قارچای گنده خورد کنم...
چی کار کنم خوب؟دوس دارم از پشت میز اداره بپرم برم تو خونه گرم و نرم خودم تا یه عالمه غذای دوس داشتنی درست کنم.بعد ،وقتی همه چیزو گذاشتم رو گاز تا پخته بشه و صدای قٌل قٌل و جلز و ولزشون بهم آرامش بده،جلوی شومینه دراز بکشم و سری جدید قهوه رو ببینم...
دلم داره مالش می رهههههههههههه!ای خدا! من آشپزخونه مو می خوام....من صدای گنجیشکا رو می خوام!!!الان من کوه می خوام...همون کوه قرمز و نارنجی رو که پنجره م به روش باز می شه...دلم می خواد کف آشکوب خونه مو طی بزنم...جارو بزنم!! میز توالتمو دستمال بکشم!اون شلوار خوشگلمو بندازم تو لباسشویی...من بوی مواد شوینده مو می خوام!
دلم می خواد بادمجونا رو دود بدم و باهاش کشک و بادمجون درست کنم!!!به شورم تو یخچال سر بزنم ،ببینم رسیده یا نه!
یکی بیاد منو ببره خونه مون!آی ایهالناس!کسی نبود؟بود؟
ماشین بفرستیم خدمتتون؟؟؟ می خوای خودم پاشم از این سر ایران بیام اجازتو بگیرم ببرمت خونه؟؟؟
اوهوم...بد فکری نیست ها!
عزیز دلم.این شوق خونه داریت منو کشته
منم اوایل همینطوری بودم
اوه چه خانم علاقمندی بارک اله . شاید اگر من هم مثل تو خونه و زندگی داشتم یه روزی این فکرهای قشنگ به ذهنم خطور می کرد.
خیلی کدبانو هستی عطری جونم
قربونت برم دوستم...
من دلم میخاد اون غذاهارو که درست می کنیو بیام بخورم.یکی ممو رو سوار کنه ببره خونشون غذا بپزه
اون شلوار خوشگلت چه جوریه؟
آرهه به خدا!بیاین منو سوار کنین ببرین!
اشکال نداره خانمی ۳ روز تعطیلی بشین همه اینکارا رو بکن
اوهوم...
ذخمرم ا ذره دندون رو لیورت بذار یکی دو ساعت دیگه میری به خونه ی قشنگ و رویایت و یه چند روزی رو حسابی استراحت می کنی و خستگیت درمیره خلاصه
پ.ن. اگه یه ذره دیگه تعریف می کردی، من از تو جلوتر دم خونه تون منتظر می موندم تا بیایی
خدا بگم چی کارت نکنه بهاره!از خنده کف زمین ولو شدم...
چند وقتی می شه که وبلاگتون رو می خونم
می تونم رمزت رو داشته باشم؟
رمزم رو خصوصی براتون می زارم
عزیزم!اون رمز عوض شد!ایشالا دفعه دیگه...رمز شما هم کار نمی کرد تو وبلاگتون!
خب منم دلم خواست خب
عزیززززززززززززززم چقدر عشخولی. منم همه اینایی که گفتی رو دلم خواست. واقعن هیچ جا خونه خود آدم نمیشه
ممو خوش به حالت چه آرزوهای مثبتی داری
پس چرا من فقط تیکه آخرشو دلم خواست؟
لم بدم جلو شومینه قهوه تلخ ببینم؟
همون تیکه آخرشو عقش است!
الهیییییی منم مثل تو عاشق آشپزی ام البته خب الان حس تو خیییلی متفاوته
راستی جلو شومینه تون از اون صندلی اینجوری اینجوریا هم گذاشتین؟
اوهوم...از این اونوجوری اونجوریاش گذاشتیم...
وایییییییییییی این جوری که تو گفتی منم الان خونه ام رو میخواممممممم
اینجور که تو نوشتی... منم که تو خونه ام .. حوس این کارها رو کردم..
هر چند که الان داره سوپ شیر رو گاز قل قل می کنه..
ای وای!سوپ شیر...
یاد آهنگ خونه عشق هلن افتادم
پر رنگه...پر رازه...نی نی نای نای...
برسونمتتتتتتتتت
منم عاشقه این کارم
همینجوری که هوس پیراشکی کرده بودم تو هم نوشتی برم امروز درست کنم
به منم بدی ها!
همه اوایل ذوق زدن!!!
شنبه عسک میذاریم
قلبونت
من فکر می کردم شما سره خونه و زندگیه خودتی و قبلا عروس شدی....... ماه عسل رو خوندم شک هم نکردم فک کردم خاطرس!!! (چقده خنگمااا)
تبریک می گم عزیزم.... ایشالله خوشبخت باشی...
حالا بگم رمز فک میکنی اینارو گفتم که رمز بگیرم هر جور دوست داری...
حالتو می فهمم روزهایاول زندگی مااااهن
آخی...مرسی خانومی...آره واقعا" ماهن...
اییییی جااااانمممم....آخه عروسم اینقدر کدبانوووووو؟؟؟؟انشالله چندروز تعطیلی رو بری حال بکنی با خونه زندگیوآشپخونه و همسریت...راستی ممو من جوابه کامنته پسته قبلمو چطوری بخونم حالا که رمز عوض شده؟
فرصت به سر اومد نفس جان!طفلی همسریتو سر رمز بیدار کرده بودی...
من دارم لحظه شماری می کنم واسه این روزا شیطون خانم
کدوم خونه؟
خونه ممو وابو؟کجایی الان مگه؟
نوشتم که!سرکار بودم...
چه جوریه من که صبح ها تو خونه ام از این کارا دلم نمیخواد بکنم !!!!
یحتمل قدر عافیت نمیدونم !!! وقتی رفتم سر کار میفهممت !
یحتمل!
خوب من به رمز دیر رسیدم ولی بازم ممنون.
آخ کشک و بادمجون:)
الهی بگردم...
این حرفات اشک منو در اورد...منم دقیقاْ اینا رو می خوام...منم خونه زندگیمو می خوام...
واااااااای. چه کدبانوییی بودی خبر نداشتیم!
اوه! این فیلم واقعا تاثیرگذاره و قابل تامل...
برا اون پست آشپزی نمی شد کامنت گذاشت،اینجا گذاشتم.این سس مایونز که نوشتی اسمش گارتن کرویتر به کسر ک هست . به آلمانی هست ،یعنی همون سبزیجات معطر باغ ....گفتم شاید برات جالب باشه دونستنش...
عزیزم من خودم آلمانی خوندم و معنیش رو هم می دونستم! می دونستی که آلمانیا ؛ر؛ رو نمی تونن تلفظ کنن؟من با لهجه نوشتمش!! غیشتیش؟
سیلاااااااااااام دوس جوووووونی
وبه خوشمل و شاد و باحاااااالییییی داری
بسی خوشمااااان آمد . . .
وبه منم بیا
دوس دارم بلینکمت
من فقط با خانومیا و دخملیا لینک تو لینک میشم
دوس داشتی منو با اسم ( برترین و بی نظیرترین وبلاگ دخترونه ) بلینک
اگه هم دوس داشتی بلینکمت واسم کامنت بذار
فداااااااااااااااااااااااااا
چی شده؟
منم اولش اینطوری بودم
اما الان اینطوری شدم
راستی ممو من بازم به پست قبلت دیر رسیدم