دست شما درد نکند مهران مدیری جان!باز هم با این همه زوری که برای خریدن جداگانه سی دی هایت،بر ما روا می داری،دستت درد نکند...راستی می دانی که ما معتاد شده ایم؟انگار اعتیاد کلن چیز بدی نیست همچین!اعتیاد به هر هفته دیدن سریالت!سریالی که تو با خون دل ساخته ای و اول هر سی دی که در دی وی دی پلیر می گذاریم،به ما التماس می کنی که از بقالی سرکوچه بخریمش نه از دستفروشان ایستگاه مترو و پلهای هوایی...!
می دانیم که صدا و سی*ما را دوست نداری...می دانیم که چوب را خیس کرده اند و در ..... بیببببببببببب!می دانیم که قسم خورده ای دیگر هرگز برایشان سریال طنز نسازی و اینها !!
آیا تو هم می دانی که ما هر هفته قهوه تلخ ت را با لذت و لبخند و گاهی قهقهه نوش جان می کنیم و آرزو می کنیم تا همیشه ادامه داشته باشد!می دانی که همیشه شنبه ها در تب و تابیم تا قسمت جدید را ببینیم و آن شمارشگر با کلاس و بزرگ سایتت،صفر شود؟
می دانی که نیما زند کریمی با آن اخمهای سیاه و جدی اش،چقدر خوب طنز تلخ را به رخ می کشد!
می دانی که فخرو تاج بانو را چقدر دوست داریم؟وقتی کل کل می کند و نمونه غلیظ یکی از تیپهای جامعه نسوان است،چقدر خواستنی و باحال است!
می دانی جهانگیر خان شوت ملخ با آن سبیلهای تیز و آویزان،چقدر دلنشین و نمکین است وقتی گل یا پوچ همایونی بازمی کند و با آن سن و سالش در تختخواب سرد نمی خوابد!
می دانی که بیژن بنفشه خواه در طول سابقه هنری خود،تا به حال اینقدر بیخودی و خوش ندرخشیده است!
می دانستی که بابا شاه با آن روحیه بولهوس،مکتب سادیسمی و ابروهایی که فقط برای دید زدن ضعیفه ها بالا می رود،محبوبترین شخصیت قهوه تلخ در آمارگیری ست؟
می دانستی که سحر زکریایی که امروز در نقش شاعرانه و لطیف خویش آنقدر لعبتانه جا افتاده است،در نقشهای دیگرش همیشه سرد،مغرور،خودخواه و خشن بوده؟
همان رییس تشریفاتی که هر بار برای اعلام حضور مقامات،بی جهت،حنجره می دراند،در همان دیالوگهای کوتاه چقدر قوی ایفای نقش می کند!
بلد الملک که همان عارف جان خودمان باشد،بعد از سالها به بازیگری خوانده شده و با این همه دری وری که می گوید،چقدر خنده دار است و تو با زیرکی هر چه تمامتر خواسته ای او را مصداق خیلی از آدمهای همین مرز و بوم نشان دهی...
خوب...باید بگویم که خود من شخصا" به ناز خاتون یک و دو رای می دهم!بازی اش تکراری ست اما بیان قوی و تیپی که ساخته است،حرف ندارد!خوشم می آید وقتی می گوید: بلاد فغانس(فرانس)!خوشمان می آید وقتی به نیما زند کریمی گیر می دهد و ول کن هم نیست!
خودت را هم دوس داریم!به خصوص وقتی که صدای آلن دلن(همان دوبلور معروف خسرو خسروشاهی) را تقلید می کنی و آههای بلند می کشی،روده هایمان می بٌرًد و هرهرمان در خانه طنین می افکند!به خصوص وقتی که شیرین زبانی می کنی و با آن زبانت،شکوفه که هیچ!مار کبری را از سوراخ بیرون می کشی...!ایول!
چای شیرین دیگر چه صیغه ای است؟عمرن!ما که تلویزیون را دیگر روشن هم نمی کنیم چه برسد به اینکه بخواهیم از کارگردان اخر*اجی*های یک و دو و هزار،سریالی ببینیم!!
حالا با این اوصاف،بگو آپارتمان ما را کی به ناممان سند می زنی مهران جان؟
خیلی باحال بود.. یعنی اون جمله آخرت که دیگه منو ترکوند
من عاشق اون اوق کردنش هستم میخواهد پسر به دنیا بیاورد
در ضمن کی کیییییییییییییییییییییییییییییییی
تو کی
آهان تو ممو جونمی
سلام عزیزم
خوبی؟ چقدر قشنگ نوشتی من که اشکم در اومد. واقعا همیشه از این برنامه های مهران مدیری خندیدیم و لذت بردیم دستش درد نکنه که یه سریال درست نکرده که هی غصه بخوریم و هی فکر بدبختیهامون رو بکنیم.
میبوسمت عزیزم
آره والا!
وای من عاشق بابا شاهم وقتی نقشه قتل پسری اش را کشیده بود
ممو چه خوشگل نوشتی از مهران خان و سریال محبوبشخیلی دوستش دارم
راستش من به دلیل مشغله زیاد فعلا تا قسمت چهاردهم رو دیده ام و کلی هم لذت بردم باقی قسمتها را گرفته و گذاشتم کنار تا سر فرصت ببینمشون
یه بار دیگه بگم خیلی خوشمان آمد از این نوشته
قربان یو بروم من!
با اینکه مفتخر به دیدن سریال نشدم ولی سر فرصت از اولش شروع می کنم به دیدن. این روزا خیلی درگیرم ممویی ولی توصیفات تو عجیب وسوسم کرده که سیدی هاش رو بگیرم.
من خوشبختانه اصلن کانالای ایران رو ندارم. کلننننننن تعطیله
بگیر...خالی از لطف نیست عزیزم!
آره واقعا دست مهران مدیری درد نکنه. خیلی هم سریال پرهزینه ای بود و زحمت داشت. ما هم معتاد شده ایم.
سابقه ی وب نویسیتون و اینکه گاهی گذری به وبتون زدمو خوندم اجازه میده که رمز بدم ...البته من از ترس یکی از اقوام خصوصی مینویسم خوندن توسط دوستانی مثل شما برام مشکلی پیش نمیاره
ممنونم عزیزم...
خواستگاری بی خودی المک...بنچاق یونان...نقشه ی بابا شاه...
ما هم بد معتاد شدیم ممویی
یعنی وقتی بیخودی خواست داد مردونه بزنه و زنونه داد زد من ترکیده بودم از خنده!!
ما هم معتادشیم خیلی قشنگه
واقعا دم شما گرم. چقدر خوب در مورد هر یک از شخصیت ها نوشته بودی اما اون که میگه کیههههههههه رو نگفته بودی که ما واقعا از دست اون هم می خندیم.
سلام عزیزم
منم عاشق قهوه تلخم
مخصوصا اون مرد کیییه؟
اندفعه که دیوار رو جا به جا کرد ، من کف زمین خوابیده بودم از خنده
خیلی دوستش دارم. وای اون جا که همه رو خر می کرد بلوتوس. . . خیلی خداس خیلی
دستش درد نکنه
ممو فک کن!
می دونی من اصلا کانالای تی وی ِ ایرانو ندارم؟ فک کن بشینم سریال ِ نمکی ببینم. . . پوووفففف
یعنی این پووف تو رو هستم تا آخرش!بلوتوث که قربون صدقه همه می ره و بعد با یه نگاه روباهی تو دوربین نگاه می کنه ُ من می ترکم از خنده!!
آپارتمان رو خوب اومدی
چقدر قشنگ توصیفشون کردی ممو جان... واقعا هم بهش معتاد شدیما! این یک هفته ای که دیر رسید انگار یه چیزی کم داشتیم!
در ایران من فقط و فقط کارهای مدریری رو قبول دارم.
به قبله عاااااااالمممممممم توهین میکنی ؟ بدم پدر تو در بیارن ؟ بیان اینو ببرین پدرشو در بیارین :))))))) وای خیلی بامزه نوشته بودی عزیزم خیلی ذوق کردم
میشه منم رمز اون نوشته های رمزی رو داشته باشم؟
وای ما هم بدجوووووووووور معتادش شدیم رفت
خیلی باحاله
همه شخصیتهاشو دوست دارم البته غیر از باباشاه!بی سلیقه ایم لابد!
لابد چون زیادی هیز است!!
بلند بلند فکر می کنی؟
خیلی باحال نوشتی
ای قربونت برم که هم خودت شیرینی هم قلمت...
بسی لذت وافر بردم در این سال سی از خوندن این پستت......
من هنوز یک قسمت هم ندیدم...ولی قرار هست شروع کنیم با همسروووووووو
خوب کاری می کنیییییییییییییییی!
چقدر قوی توصیف کردی..
خوشممممممممم اومد..
ما که هنوز قسمت های جدید رو ندیدیم...
بدو تا داغه ببین خواهر!!
اِ ممو هر چی نگاه کردم! راجه به بابای اتی ننوشتی! من عاشقشم! بلــــــــــه بلــــــــــــــــــه ! کیه؟! کی بود!؟ به خدا خیلی نمک داره!
ما هم معتادیم!
متأسفانه تیپ روشنفکریه جدید اینه: ما که از کارای مدیری خوشمون نمیاد و نمی بینیم!
به راستی چه سودی می برند!؟
هیچ به خدا!
اون اپارتمان رو عشقه..خوب گفتی...
ممو جان من احیانا نظرم کوش؟ یک نظری گذاشتم واسه این سریال !
والا! به خدا هیچ نظری واسه من نیومد از طرف فندقی!دوباره بفرست!
من هنوز سری هفتش رو ندیدم. وقت نشد. خیلی دوست دارم زودتر امشب ببینم.
واقعن ممو جون نویسنده ای. از این واقعی ها!!
قربون تو برم من!
خیلی قلم توانایی داری با نوشته هات حال میکنم جیگر
سلام عسیسم
بسیار بسیار زیبا بود
خیلی خوشمان امد
منم باباشاهر خیلیل خیلی دوست دارم
وقتی میگف دختریم و اینا!
تو هفت
به ما هم سر بزن
مددتی نیومدیم اینجا دوباره برگشتیم
در ضمن راسی
عکساتو خوشگل بودن زیادتا
ما هم می خواهیم!
سلام خانومی از وب صحرا میام میشه رمزتو داشته باشم ؟
مهران مدیری انسان خیلی با شخصیتی است یه روز برای گرفتن عکس دندان به مطب ما امد وبا مادرش که خانم پیر و چادری اما محترمی بود گوشه ائی ایستاد دریغ از اینکه کسی به او یه صندلی تعارف کند من هم که بهم برخورده بود از توی اتاق صندلی برای مادر پیرش اوردم و او بسیار تشکر کرد و زودتر از همه هم کارش را راه انداختم ..و رفت ...چند بار دیگه هم همراه یوسف تیموریان اومد و من برای اولین بار میخواستم گوشی بخرم از او مارکش را گرفتم ومثل مال اونو خریدم این قضیه مال 9 سال پیش است من واقعا" عاشقشم
اخی...طفلی...
منم آپارتمان می خوام
مهران مدیری خیلی زحمتکشه من که خیلی دوستش دارم
ممو جونم من که وبلاگ داشتم.اهان چون نمی شناختی منو بهم رمز ندادی یعنی؟اخه تاحالا به وبلاگمم سرنزدی.اما من همییییییییشه می خونمت
الهیییییییی!تورو خدا اینجوری نگو عزیز دلم...
خانومی تو که منو میشناسی وبلاگ هم دارم ای میل هم دارم پس چرا رمز دومت رو به من ندادی؟
به من هیچ وقت رمز ندادیا
سلام
بابا عطری جون خواهش میکنم حداقل کم رمزی بنویس . تکلیف ما که خاموش میخونیمت و وبلاگ و سایت هم نداریم چی میشه پس
بابا گوشه چشمی...
آخییییییییییییییی
خب دوستش داشتم ببینمت که اصرار نمیکنم عزیزم حتما خیلی ماهی
میدوستمیتان
ما منتظر دومیش هستیم...رمزززززززز[:S017:
ندادیم ندادی..خانومی..من همیشه میخونمت..البته بدی بیشتر میدوستمت
تو هم بیا یه گروپ بساز خواهر همسایه بشیم...
چه جوری؟؟
راستی من رو که از پیوندات برداشتی؟؟؟؟؟؟؟؟باهات قهرم
نه عزیزم!این گوگل ریدره!آپ کنی بعد ۲ ساعت می آد بالا لینکت!
وبت واقعا عالیه شروع کردم بخونمت...الانم لینک شدید....عکساتم جالبه کسی در مورد اون دختر افغانیه ننوشته بود زیاد اما شما نوشته بودی چندوقت پیش تو بی بی سی دیدمش خیلی ترسیدم
قربان یو...تو لطف داری خانومی...
ممو جون پس یعنی به من گفتی صبر کن برای رمز واسه این بود که میخواستی این پستو بزاریو بگی نمیتونی رمز بدی؟؟؟من باهات قهرم این چندروز صبر کردمو هروز میلمو چک کردم اما الان میگییییی
خیلییییی حال کردم با این پست کامل و توپت ! مرسی مهران مدیرییییییییییییییییی
بزن دستووووووووو
من مرده اون بله بله گفتن های بابابزرگ بیخودی ام !
وای چقدر قشنگ نوشتی! حقا که نویسنده ای! حال کردم خوندم. مرسی.
وای ممو جان خیلی قشنگ نوشتی . راستی می خوای آپارتمان توی کدوم منطقه باشه. با این نوشته هات کاملا زیر بغلای مهران رو هندونه گذاشتی.
یه آپارتمان تو لواسون می خوام واسه تمدد اعصاب!
تبریک میگم خانوم نویسنده
مبارکه.مبارکه
وایییییییییییییییییی راست میگییییییییییییییییی مبارکهههههههههه هزارو شونصدتا بوس
به به عجب کتابی
وایییییییییی تبریک می گم...
چه دوست هنرمندی دارم.. .
هستی تو جیمیل؟؟؟؟
الان اومدم...آره!
وااای چقدر خوووووب ممو جون خیلی برات خوشحالم تبریییییک
به به مباررررررررررررکه عزیزم
مبارک باشه مشتاقیم بخونیمش
کتاب نیست عزیز من!داستان کوتاهه...
وای ممو... ممو... ممو... ممو... چه جوری بهت تبریک بگم که نشون بده چقدررررررررر از شنیدن این خبر خوشحال شدم؟ عزیزم خیلی خیلی خیلی مبارک باشه. می دونم که یه روزی می شی یه نویسنده موفق و محبوب. واقعا تحسین برانگیزه تو این سن، این رزومه... مبارکت باشه گلم. یادت باشه یه شیرینی توپ بدهکاری
قربون تو دوست با وفای نازی برم من...
کم پیدا شدی خانوم خوشگله؟داشتانت کجا چاژ شده ممو؟ مبارکه..
تو یه کتاب چاپ می شه! هنوز چاپ نشده! رفته برای چاپ عزیزم...
تو تو تهرانی عزیزم ؟
آره !من تهرونم...گیلی جان!
میدونی ممو جان شما حق دارید که رمز و به کسی که می شناسید بدید. هر کسی که دوست ندارید
اما زمانی که من از شما درخواست رمز کردم و ندادید دقیقا همون حالی داشتید که تقاضای گربه کردی از گیلاسی ولی نشد بده بهت. من هم همونقدر ناراحت شدم. خواننده همیشگیت بودم. اما راستش تصمیم گرفتم دیگه نیام پیشت(حتما میگی فدای سرت)
الان هم از وبلاگ گیلاسی اومدم اینجا.
از ته دل برات آرزوی خوشبختی میکنم.
از دستم نرنجیا. فقط خواستم بهتون گفته باشم چون خیلی دلگیر شده بودم
من شرمنده م...اما گیلاسی که هنوز چیزی در مورد گربه به من نگفته!! منم چیزی نشنیدم و ناراحت نشدم! شما چه جوری پیش خودتون چنین تصوری کردین؟
انگار باید ایمیلمونو برات بزاریم.
خب گذاشتم
راسی ممو جان عکس تاجت رو هم دیدم. خوشمان آمد اما پوستم کنده شد نمیدونم چرا رمزت کار نمیکرد.
:*******
ننه منم رمز ندارم . ایمیلم هم توی وبم هست
فرستاده بودم برات...
ما که خیلی دوست داشتیم این پست خصوصی ها رو ببینیم. حیف دیگ ه.
تبریک
عزیزم من 5 روزه وبلاگت رو می خونم. یعنی 5 روزه کشف کردم اینجا رو. قبلا می نوشتم وبلاگ اما الان چند دوقتیه دیگه نمی نویسم. خیلی نوشته هات به دلم نشسته و مشغول آرشیو خونی می باشم ! نمی دونم منم واجد شرایط گرفتن رمز هستم یا نه :) اگر هستم که خیلیییییییییییییییییییییییی ممنونتم
به روی چشمم...فعلا" که رمزی نمی زارم...
منم رمز می خوام اخه:((((
وبلاگت کدومه عزیزم؟
درود بر تو و دروبد بر مهران مدیری