و در آخر، به یاد محمد نوری با اون صدای قوی و زیبا و گام- بالاش،صدایی که تا ابد برای نسل ما و نسلهای بعدی جاودانه می مونه،جان مریم....
محمد نوری چشمانش را بست...
خوابید...
خواب دید در شالیزارهای ایران،سبز و سفید پوشیده ...
و رو به آفتاب ایستاده است...
و بعد مریمش را به خواب دید...مریم رویاهایش که روزی آرزو می کرد،با او بماند...تا ابد...
حیف که نظیر حنجره و صدای تو دیگر زاده نخواهد شد...نوری جان...
حیف که تو را ندیدند...حیف که سبک و سیره ای که داشتی با خودت آمد و با خودت رفت...
پس
آرام بخواب...آرام آرام...