خونه ما منبع کفترچاهیای پاقرمز و رنگارنگه!هرکدومشون اندازه یه لنگه کفشن از بس بهشون برنج و دونه می دیم!
توله (ببخشید جوجه) می زارن قد کله من!این دو تا قٌلٌنبه ها جوجه های کفترچاهیای روی کولر مان!هنوز بدنشون کرک داره و بالاشون زیاد رشد نکرده.اما اندازه یه کفتر کاملن.مامانه آوردتشون بالای پنجره اتاق من که بهشون پرواز یاد بده مثلن!این نمای پشت خونه س!
یه دعوایی راه می ندازه این مامانه که اول صبی ساعت 7 سر من می ره هوا!ماشالا ملاحظه هم نداره!اًعد روز جمعه می خواد اینارو تربیت کنه!یه شاخه از درخت کنده،قد خودش!با همون توله هاشو فلک می کنه!
ایناهاش!این دم کلفته، ننه هه س!
یه نوکی تو مغز جوجه هاش می زنه که بیا و ببین! جوجهه هی جیک جیک می کنه و نمی تونه بپره!ننه هه ول کن نیس هی می پره، می ره و بعد برمی گرده و با سر می آد تو شیشه پنجره منو بهشون لگد می زنه!
والا با اون لگدایی که می خورن،باید عقل گنجیشک داشته باشن که پروازو یاد نمی گیرن!من که اون پشتم، یاد گرفتم چه جوری بالامو باز کنم و بپرم به خدا!
بیا!اینم عکس ننه فولادرزه ورفیق ـ رٌفیقای سفره ختم انعامشن که رفتن رو پنجره رو به رویی نشستن!
خونه بابایی منم پاتوق دونه مفت خورای شرق تهران. توی دو نوبت صبح و عصر براشون دونه میریزه. یعنی اگه ۱۰ مین دیر کنه یا آقاجون یادش بره یه سرصدایی راه میندازن که بیا وببین. .
جدی؟؟پس خیلی پرروئن!!
ای مموی کلک تو یه وبلاگ دیگه هم داری(تست) البته من به کسی نمی گم
اون تسته! بابا!!هیچی توش نیس!! :)))
آخ که من عاشق کفتر چاهی ام. حالا صد جفتش
:))))))
اینو که می دونم دوستم!!
ولی من توی تست یه لینک فایل دیدم که پسورد می خواست
قضیه این پیکوفایل چه هست؟ یه جای جدید برای فایلات پیدا کردی؟
شما؟
من فکر کنم کفتر چاهیا می خواستن الاق بشن دم آخری خدا رحمش گرفته کفتر چاهیشون کرده ! بس که اینا خرن !
آی از دست تو!!
ای خواهر باباشون هم خونه ما یه زن دیگه گرفته انقدر بالکن ما رو مورد الطافت قرار می دن که نگو
:))))))
یه بار مجرد که بودم تو اتاق خوابیده بودم.. تابستون بود.. پنجره اتاق هم باز ... خونمون هم طبقه سوم... یکدفعه یه یاکریم از پنجره باز پرواز کرد و مستقیم اومد بالای سر من و محکم خورد به شیشه و افتاد کنار من.. منم یه جیغی زدم و چسبیدم به مامانم..
طفلی فکر کرده بود از این ور بیاد می تونه از اون ور بره...
آخی...طفلی!!
ممو راجع به این پستت که نظری ندارم.اما در مورد قبلیه
چقد وحشتناک!ینی دختره آبروداریم نکرد؟
شاید تقصیر پسره بوده که تا حد مرگ اذیتش کرده بوده؟
ینی گشنه رفتن خونه؟
آره دیگه! لابد!!
نازی ! یه فاخته هم هی میاد پشت پنجره ما ..... هی میخواد لونه بسازه ... هی دل دل میکنه و نمیسازه!
اوخی...
مگه شما همه کسایی که نظر می دن رو میشناسید؟
خوب منم یکی از اونا
اصلا فک کن من شمسی خانوم هستم که تازه مشتریت شده
خوب حالا چی می شد جواب سوالم رو می دادی؟
دلمو شکوندی برو حالشو ببر
خوش اومدی!اما حداقل یه اسمی چیزی...
اون پیکوفایل امکانات جدید،برای بلاگ اسکای ه!
اخی ولی مدتها که رو بوم ما هیچ کفتری پر نمیزنه
بازم خوش به حال شما که رو اپارتمانتون کفتر چاهی دارین
به اینا می گن کفترچاهی آپارتمانی!!
ههههههههههههههههههههه
آخـــــــــــــــــــی یاد پرستوهایی افتادم که هر سال از دم عید می اومدن سراغ لونه شون تو سقف خونه ی بابابزرگم تو شمال هییییییییییییی یادش به خیر
نازیییییییییییییی...
عجب ننه ای دارن این جوجه های نگون بخت .
نمیگه میرن معتاد میشن ؟
فولادزره س!
من بدم میاد ازشون
گند میزنن به لباسامون
سرو صداشونم تو مغزه....
آخی! ولی من عاچقشونم!!
من اینجا تا دلت بخواد گنجشک دیدم که ماماناشون میارنشون بیرون بعد هرچی بهشون بدی میذارن دهن جوجه اشون که اوردنشون پر پر یادشون بدن ...خیلی کپل و تمیز اند مخصوصا وقتی خودشون رو پوش می کنن ...
ای جون! همین الان دلم توله گنجیشک خواس!کپل و قلنبه!!
منم اتفاقن صدای کفترچاهی می شنوم از پشت پنجره اتاقم. چه تصادفی
بگو چه تفاهمیییییییییییییییییییییی!نانازی!!
آخی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ...
یاد اون وقتا افتادم که بابام جدول ضرب یادم می داد
البته فلکم نمی کردااا
لگدم می زد؟؟؟
منم دلم یه چنین خونه ای خواست با صدای کفترها و ...بیا جاها عوض
خوب ازون ورا تشریف بیارین...
هاهاها!!
چه میکشی تو از دست اینا ننه:)
خوب شاید علمی کاربردیه که جمعه ها کلاس دارن!
نه!! پیام نوره!!
ما هم از این کفترا یه عالمه داریم
یعنی من میمیرم برای این پرنده ها. البته کبوتر زیاد دوس ندارم اما عاشق یاکریمم. وقتی جوجه میکنن خیلی نازن. یه مدت خونه ی ما شده بود زایشگاه اما بعد دیگه فک کنم نوبت ندادن بهشون رفتن
همه چیز یک طرف، لحن تعریف کردنت یک طرف! کلی خندیدم.
کرتیم!!! :)))
ای وا نه مموووووووووووو
بابایی من مهربونه ه ه ه ه ه
تو به تربیت مادر بچه مردم چیکار داری عطری جون. بزار راحت کارشون رو بکنن. نبینم شب بری تو خونشون سرک بکشیاااا خوششون نمیاد دم عیدی اثباب میکشن میرن
سلام
یعنی شما همسایه رو برویی ما هستید٫آیا؟؟؟
عکسها که همینو میگن
جدی؟؟؟شما کجایی؟؟کدوم منطقه؟
عکسارو با چه سایتی آپلود می کنی دختر؟بیا وبم بهم بگو
وای من از هر چی پرنده س میترسم.
از صداشونم مور مورم میشه.
راستی دست گلت درد نکنه. فک کنم ممو جون باید یه وب جدای اشپزی هم بزنیا
فک کنم شاپره جونم!
عکس گذاشتم
دیدم عزیزم!
سلام دوست عزیزم ..بلاخره جوجه پرواز یاد گرفت؟؟؟؟؟؟ممنون که من را قابل دونستید و از من یاد کردید ..نوش جانتون خانوم با سلیقه وکدبانو
نه هنوز رویا جون! مغز من هر رزو صب جمعه ها می ترکه!!
قربان شما برم من!
اگه دوس داشتین می تونین عکسای وبلاگ منو بردارین واسه آلبومتون!
چه وبلاگ خوشمزه ای.
تبریک و صد تبریک بابت چاپ داستانت .
عزیزم یه کار اورژانسی دارم. خوشحال می شم بتونی کمکم کنی .
و اگه لطف کنی به آشنایان هم بسپری بسیار ممنون می شم. آخه وقتمون خیلی کمه. خیلی کمک بزرگی بهم می کنی .
می خواهیم با هم دعا کنیم و بر دعاهای هم امین گوییم..............چشم به راهم دوست عزیز[گل]
مثل پارسال؟؟
ممو تو منو می کشی با این غذاهات... این رولت گوشت چقدر خوشمزه است.. مگه نه..
اوهوم...عالیهههههههههههههههههه!