جدیدن یه حس خیلی تازه افتاده به جونم و مث خوره داره سلولامو به هم می دوزه و می ترکونه!!
تو محل کار قبلیم اصن احساس خوبی نداشتم و همه ش فک می کردم وختم و لحظه هام داره به بطالت می گذره! حالم به هم می خورد ازینکه بشینم پشت کامپیوترمو فقط اینترنت بازی کنم... اما تو محل کار جدید احساس بهتری دارم..فک می کنم مفیدترم اما بازم برام کافی نیس! به شدت دوس دارم یه جا مفید باشم و از بی عاری بدم می آد!
ابو می گه: تو دوس نداری کارت سبک باشه! دوس داری تا جون داری ازت بیگاری بکشن و جنازه ت بیاد خونه! سید(بابام) می گه: تو رو باید برد سر ساختمون ، تا روزی 30 تا کیسه سیمان بزاری رو کولت و این ور اونور کنی تا بفهمی مفیدی و داری کار می کنی!
اما من دوس دارم مفید باشم و به وجودم احتیاج داشته باشن.می خوام یه فرقی بکنم با بقیه! دلم ی خواد یه کاری از پیش ببرم ، یه خاکی تو سرم کنم که مهم باشه!
این وسواس منو کشته! واسه همین از اول اردیبهشت تا حالا دارم 2 جا کار می کنم و هر روز ساعت 9 شب می رسم خونه ، طوری که نفسم بالا نمی آد و شام خورده نخورده پهن می شم رو تخت!
پینوشت: من رای می دهم.... تو رای می دهی؟؟ ... ما رای می دهیم؟؟؟
خب ولی من اصلا دوست ندارم کار کنم و مفید باشم فقط دلم می خواد هی پول بگیرم
برعکس من هلی!!
سلام مموشی جونم!
والا به مولا شرمنده ام که فرصت جا به جا کردنه این بلاگ رو نداشتم اما قول میدم اگه بشه تو همین امروز فردا جاشو عوض کنم خاهر!
راستی میگم بخورم اون وسواستو خاههههههههههر آخه تو مگه چقد جون داری که اینهمه میخای کار کنی ها؟ خب بیچاره ابو خان هم راس میگه به مولا
زود باش دیگه!! بیا بلاگ اسکای که خیلی سیستمش راحته خواهرررررررررر!
قربونت برم که اینقده اکتیوی تو دخمل ممو من واقعا شخصیت تورو دوس دارم وخودمم یه جورایی مثل تو هستم ولی دیگه نه به شدت تو
چی کار کنم ؟؟؟ جون اضافه دارم من!
چه حالی داری ممو جان..
اینهمه کار کنی که بعد چی بشه.. الان که جونی به تفریح و گردش برس عزیزم...
از پی نوشتت هم چیزی نفهمیدم...
منظورم انتخابات بود!! منظورم اینه که شماها رای می دین یا نه؟؟
خسته نباشی... مگه تو و ابو باهم زندگی نمی کنید؟؟ چطوری می تونی تا ۹ بیرون باشی؟؟
نُچ! هنوز عروسی نگرفتیم!
منم این حسو دارم اما تو همین یه کارش موندم. تو چه جوری می تونی؟
هر جور صلاح میدونی ننه !!!
وااااااا اصلا در این مورد تفاهم نداریم با هم خانومممم
عسیسم خیلی خوبه.منم مثله تو ام.البته الان کار نمی کنم .اما دوس دارم به لطف خدا اگه درسم تموم شد و رفتم سر کار یه کار مفید انجام بدم.البته نه که بگم از مفید منظور سنگینی کار و وقت زیادش باشه ها.نه دوس دارم اگه یه ساعت هم انجام می دم اون یه ساعت رو مفید باشم و به قوله تو یه کار مهم انجام بدم.و البته کاریکه واقعا دوسش داشته باشم.امیدوارم سر هر کاری که هستی با علاقه کار کنی و اونطور که خودت می خوای کارت راضیت کنه .چون می دونی ؟ احساس می کنم کار اگه ادم رو راضی کنه بهش انرژی می ده نه خستگی.همیشه خوشبخت باشی
خانمی سعی کن تا اونجایی مفید باشی که به خودت بدنت روحت و زندگیت صدمه نزنی . عزیزم فرصت زندگی کردن یکبار به آدم داده میشه .
سلام
نمیدونم خانمی هستی یا آق پسری
هر چی گشتم نتونستم بفهمم
آخه آی کیو من زیاد بالا نیس
اسم برنج رو دیدم
اومدم ببینم نویسندش کیه و از کجاس؟
کاش میشد بیشتر از شما بدونم
موفق باشی عزیزجان
من خانومم!! ممو خانوم!