می خواستم تو این هفته دیگه آپ نکنم ، ولی نتونستم!
دیشب واسه اولین بار فهمیدم تا حد مرگ به ابو وابسته م!
واسه اولین بار فهمیدم سید دیگه پیر شده و تحمل خیلی چیزا رو نداره! و چقدر می ترسم ازینکه ...
واسه اولین بار فهمیدم خواهر کوچیکه چقدر حساسه و چقدر نیاز به محبت خواهرانه داره و اگه یه محبت کوچولو بهش بکنی ، عبد و عبیدت می شه!
دیشب واسه اولین بار فهمیدم چقدر آدمای آویزون ، بی شخصیت می شن جلو بقیه!
و اینکه ممو چقدر عوض شده !!! دقتش زیاد شده و سر به هوانیس! و حقایق فوق رو کفش کرده!!
وای ممو چقدر خانم شدی.. ماشالا
ماشالا!! ماشالا!! حالا دس!!! حالا رقص ! حالا برعکس!!
آفرین به مموی آروم و خوف خوف مهربون جدید خودمون


هرچی بری جلوتر میفهمی که ابو رو بیشتر و بیشتر تر دوست داری... بعضی بحث و بگومگوهای پیش و پا افتاده دیگه کمتر پیش میاد براتون
از خودت مواظبت باش ممو جونم اینا:-*
هی هی !! چی بگم خواهررررررررر!!
موچ!! :))))****
چقدر چیز کشف کردی دیشب حالا چرا یه بار تو هفته اپ کنی بیشتر که بهتره
حسش نبید هلی!!
الهی الهی ممویی ما خانوم شده
خوش به حاله ابوشه
بووووووووووووسسسسسسسسس!!
به به چقدر کشفیات کردی
چاکریم!!
چه کشفیات شیرینی ! تا باشه از این کشفیات .
:))))
:)))!! فک کنم کشف من از کشف رازی مهمتر بوده!
ایشالله همییییییییییییشه همین طور عشقت نسبت به ابو زیاد باشه...
ایشالله سایه سید هم همیشه بالا سرت باشه..
هوای ابجی کوچمولو هم داشته باش
مرسی عزیزم!! چه عجب تو پیدات شد!
ای مموی کاشف...
بابا تو دیگه کی هستی...
دست شیطونو بستی...
میون این همه عاشق بگو مال کی هستی! بگو مال کی هستی!!!