عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

نانازی

در نبوغش و خلاقیتش در نویسندگی شکی نیست...

اما دیگر نمی نویسد...

کمی مغرور است...

به فاصله یک سال بهد از من عروسی کرد اما حالا...

خبر خاصی از او در دست ندارم...

دیگر نمی نویسد...من هم این اواخر نمی خواندمش...

نمی دانم چرا؟شاید چون اشاره مستقیم نمی کرد و از تنهاییهایش می گفت...

شاید چون می گفت دختر خانه شده است دوباره...

شاید چون توضیحی نداده،دیگر چیزی نگفت...

از همان ابتدا حس خاصی نسبت بدو داشتم...

خوشم می آمد ازش...

یکبار هم با هم تلفنی صحبت کردیم و صدای ظریفش را شنیدم...اما از آن به بعد دیگر مجازی بودیم فقط...

هنوز به یادش هستم و امیدوارم همیشه خوش و خرم باشد و خداوند پدر و مادر عزیزش را برایش نگه دارد...