عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عجیب است...

چند روز پیش در مورد وبلاگنویسی مطلب خواندم...برایم عجیب بود!

نوشته بود:وبلاگ جای خوبیست...می توانی خودت را بپوشانی و نقد شوی...

وبلاگ جای خوبی هست !قبول دارم اما نه برای نقد شدن...

وقتی همه چیز را بر ملا می کنی،اشتباهت می گیرند...قضاوتت می کنند و مسخره می شوی!

بعد مجبور می شوی سانسور کنی خودت را!

دیگر چیزی ننویسی...

دوست نداری عده ای ناشناس که معلوم نیست از کجا تو را پیدا کرده اند،برایت راهکار ارائه بدهند...

دوست نداری به تو امر و نهی کنند .

نمی خواهی از زندگیت بدانند.

ندانند بهتر است از اینکه بدانند و با خودشان مقایسه کنند و آنوقت ...

وبلاگ چیز عجیبی ست.هم می ترساندت و هم تو را جذب می کند ...تحریکت می کند بنویسی و خواننده داشته باشی.

ترس برای آنکه در موردت فکرهای ناجور به ذهن کسی خطور نکند و جذب برای آنکه نوشتن آرامش می آورد به ذهن!

نمی دانم این چه رازی ست اما هر چه که هست،وبلاگنویسی معتادت می کند...

پایبند می کند!

وابستگی می اورد تا بنویسی و بنویسی...

حتی اگر خوانده نشوی و روزی بخواهی تمام خاطراتت را حذف کنی با یک دکمه!

پینوشت:این پست کلی بود! سوتفاهم نشه و بد برداشت نشه...فقط در مورد وبلاگنویسی و وبلاگنویسان بود و بس!در مورد خودم اصلا نبود...یه نظریه کلی بود که نوشتمش تا همه بخونن.همین...