عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

سلاااام عزیزان جانها...

 سلام دوستان عزیز و گل من!

بعد از یک مدت مدید که نبودم و به اینجا سر نزدم،سلام گرم من رو از زیر گردو غبار یک ساله ی این وبلاگ بپذیرید.میدونم خیلی دور بودم از شماها...از خودم.اما چه کنم؟که روزگاره و هزاران گرفتاری و بچه داری و زندگی و سرشلوغیهای همیشگی...

الان وبلاگنویسی از رونق افتاده و بهتون گفتم که کانال دارم و مطالب مفید از خودم و از دیگران رو اونجا میذارم.

دو تا خبر دارم،یکیش اینه که روز 16 اردیبهشت 95 ،ساعت 4 تا 6 بعدازظهر، تو کافه ویونای تهران برام جلسه ی داستانخوانی و معرفی آثار گذاشتن.از دوستان علاقمند و گلم دعوت رسمی و صمیمانه می کنم که بیان و سرافرازم کنن.چون مایه افتخاره برام.و دوست دارم روی ماه تک تکتون رو ببینم.

این هم پوستر و آدرس دقیقش...تا می تونید حمایت کنید و اطلاع رسانی کنید به دیگر دوستان ، عزیزان من...

و دوم اینکه من روز دوشنبه 20 اردیبهشت 95 و سه شنبه 21 اردیبهشت 95  ساعت 5 بعدازظهر،تو غرفه ی نشر پرسمان،نمایشگاه کتاب واقع در شهر آفتاب، (آدرس غرفه پرسمان:سالن 1،راهروی 3،غرفه ی 330) منتظر دیدار عزیزان مخاطب هستم.باز هم مایه ی افتخاره دیدنتون و شاد می شم حسابی...می دونید که من از هر دیداری استقبال می کنم و شاد می شم.مثل بعضیها که کتاب چاپ نکردن و معروف نشدن،کلاس الکی نمیذارم!

لازمه ی هنرمند بودن،خاکی بودن و مردمی بودنه...

آدرس کافه ویونا: خیابان کریم خان،ابتدای خردمند جنوبی،پلاک 129،کافه ویونا.

می بوسمتون...فعلا!

پ.ن:یک دنیا ممنون که هنوز به یادم هستید و با اینکه دیگه نمی نویسم،باز هم سر میزنید و آمار وبلاگ نشون از این داره که دوستان و مخاطبها هنوز فراموشم نکردن.هنوز لحظه های خوب این وبلاگ رو به خاطر دارن.مرسی به خاطر بودنتان چه سایه وار و چه واقعی...


عطربرنج عطر سیب می شود...

سلام دوستان عزیزم...

خوبید؟یکی از دوستان یک ماه پیش برام یه پیغام گذاشته بود.

نوشته بود،اینجا رو فراموش نکنید،هستند کسانیکه که هنوز به اینجا سر می زنند و به یاد شمان.

یکی دیگه از دوستان نوشته بود برام:دلم برات تنگ شده...کجایی؟

چند تا پیغام محبت آمیز دیگه هم داشتم.واقعا ممنونم از این همه مهر و محبت.از اینکه اینجا با وجود اینکه آپ نمیشه، هنوز که هنوزه 300 تا بازدید کننده داره و فراموشم نکردید،ممنونم.

دوستان گلم،خیلی وقته به اینجا سر نزدم می دونم، اما واقعیتش اینه که دیگه وبلاگنویسی از رونق افتاده.یه موجی بود که اومد و تمام شد.و واقعا هم دیگه اون حوصله ی روزهای اول که بتونم مثل قبل اینجا بنویسم رو ندارم.

عاشق اینجا و خواننده های قدیمی و نابشم و نتونستم هنوز حذفش کنم.

اما یه خبر خوب براتون دارم!

یه کانال زدیم با دو هزار تا ممبر فعال و دوست داشتنی...مثل همینجاست!شاید هم بهتر و متنوعتر و دل انگیز تر.

عکسنوشته داره،معرفی کتاب و فیلم و درد و دلها...اخبار سینما،کلیپهای عاشقانه فیلمها رو هم گلچین کردم و گذاشتم برای مخاطبها.داستانک داره...دو خط از بهترین کتابها رو اونجا گذاشتم با اخبار به روز سینما و هنر و ادبیات.دلنوشته ها و شعرها و داستانکهای خودمم توشه.متنوعتر و زیباتر و به روز تر از اینجاست.

ازتون می خوام اگر هنوز عطر برنج رو دوست دارید،اگر هنوز با حسهای خوب من شریکید و می خواید یادی از خاطرات خوش این وبلاگ بکنید و همراهم باشید،با تلگرام اپ دیت شده،به "عطر سیب"  بپیوندید،

کلیک کنید:

https://telegram.me/joinchat/BjTY6zvroK4NpFmqcYRcfw

منتظر حضورتونم...