عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

زهرا جان...

دلم برایش تنگ است...

بی ریاترین دوست مجازی ای که تا به حال داشتم...

وقتی شلوغ بودم یا خلوت،همیشه بوده است برایم...

اسم وبلاگش را که می خوانم یاد روزهای پاییزی با رنگ ملایم خورشید متمایل به نارنجی می افتم...

یک دختر مهربان و بی آلایش...

وقتی از کوتاه آمدنهایش در مقابل خانواده شوهر می نویسد،خیلی حرصم می گیرد گاهی اوقات! 

برخی اوقات زیادی مظلوم میشود‍!

زیادی...این را به خودش هم بارها و بارها گفته ام...

دلم می خواست بیاورمش یکجای خیلی خوب توی دنیای مجازی اما نمی شود...

خلاصه اینکه مرا یاد خواهرم می اندازد...

کسی که با ناملایمات می جنگد و خم به ابرو نمی آورد...

همیشه مهربان است و از همه مهمتر لجباز نیست...پخوشا به حال همسرش!

خیلی خوشبخت است...

زهرا جان مهرماهی...مهرت مستدام!