عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

شنونده باید عاقل باشه...

یه سری آدما هستن که خبرچینی ،زیر آب زدن و فضولی کردن شغلشونه.

آخه بیکارن! دوست دارن تو روابط مردم کند و کاش کنن و تا می بینن یه گروهی با هم خوبن و دو سه نفر با هم اخت شدن،چشمشون تنگ می شه و می پرن وسط و به دروغ از این به اون می گن و از اون به این...دوست ندارن دو نفر با هم صمیمی باشن.دوست دارن همه رو به جون هم بندازن و خودشون حکفرمایی کنن و نقل مجلس باشن(چون کمبود محبت و توجه دارن و تربیت درستی ندارن!)

از خاله زنک بازی و حسادت لذت می برن.

از اینکه خودشون رو به این و اون بچسبونن و میونه دو طرف رو شکرآب کنن،لذت می برن..خوب ببرن...چنین لذتهای مسمومی نوش جونشون...

خلاصه اینکه این گروه از آدما به شدت غیر قابل تحملن و باید به سرعت ازشون دوری کرد...

اینجور موقعها برای اینکه حمله های این فضولان درب داغون رو خنثی کنیم،باید ازشون بگذریم...یعنی هرچی دو به هم زنی کردن،محلشون نگذاریم و حرفهاشون رو جدی نگیریم...

بشنویم اما عاقل باشیم و باور نکنیم...

وقتی هم رگ خباثت این فضوله گرفت و خواست میونه دو نفر رو به هم بزنه،اگر یکی از اون دو نفر سکوت کرد و اونقدر این مساله رو مهم ندونست و فضول رو در حدی ندونست که درباره ش حرف بزنه یا باهاش رو به رو کنه،حمل بر محکوم بودنش و صحت حرفهای فضوله نگذاریم...بلکه به ریشش بخندیم و مطمئن باشیم که می خواد دو به هم زنی کنه و چشم نداره صمیمیت بین دو نفر رو ببینه...

لٌپ کلام اینکه این پست رو نوشتم تا اون مخاطب خاص دست و پاش رو جمع کنه ،دمش رو بگذاره رو کولش و بره پی کارش!  بیخودی تلاش نکنه و خودش رو به در و دیوار نکوبه چون دیگه جایی تو فضای مجازی کسی نداره و مطروده!

والسلام!

 دوست داشتید ادامه مطلبی هم هست...

پینوشت بی ربط: دوست عزیزی اصرار می کرد که یک پست پر و پیمان در مورد یک مخاطب بی ادب و خودزن چند شخصیتی که با آی دی های جعلی از جمله پریا و حمیده ،سمیرا گاه در قالب یک زن سن و سال دار (که سعی داره واسه من بره بالای منبر و تو زندگی من فضولی کنه!!) و گاه در قالب یک دختر کم سن فرو می ره (که اونقدر وجود نداره حداقل دروغ نگه!!) ،بگذارم(تو پرانتز:این آدم به شدت من رو یاد کسی می ندازه که الان از زور حسادت تو آسایشگاه روانی بستریه!!) اما من با خودم فکر کردم که در افتادن با آدمهای حقیر ، کوچک  و بی مقدار اشتباه محضه! و همین ادامه مطلب هم براش زیادیه و حیفه وبلاگ من!! من هرگز صفحه اصلی و آبی وبلاگم رو با حرف در مورد اینجور آدمها خراب و آلوده نخواهم کرد...

فقط می گم حسادت بد دردیه و درمان هم نداره متاسفانه...اونهایی هم که از آب گل آلود ماهی می گیرن،توجه داشته باشن که شناسایی شدند!

از این به بعد هم تند و تند صدقه می گذارم کنار، تا از چشم و نظر همچین آدمهای بدخواهی در امان باشم.

نمی دونستم یک حرکت فرهنگی اینقدر می تونه تیغ بشه تو چشم بعضیا!!

و اون آدم جایی رو برای خالی کردن عقده های درونیش پیدا کنه و دروغ پراکنی کنه!این هم آی پیهای مختلفشه:

91.99.129.195

91.99.129.57
95.38.151.92
87.119.220.209
151.243.125.135

198.105.214.101

2.182.108.199

ممنون می شم دوستان شخصی رو با این آی پی به من معرفی کنن تا پرده از شخصیت سودجو و حقیرش بردارم...

در ضمن این همون کسیه که تو وبلاگهای پر بازدید دیگه هم فتنه کرده و به نوزادهای کوچک فحشهای زشت می ده و از طرف یک وبلاگ دار دیگه تحت تعقیبه و به پلیس اینترنتی معرفی شده و امیدوارم زودتر دستگیر بشه و به سزای اعمالش برسه...

آی آدم بیخود و بی هویت!اگه بلدی بنویس!بلد نیستی هم از اینجا برو بی زحمت!اگر کتابت رو صد جا بردی و برات چاپ نکردن،حرص و عقده ات رو اینجا خالی نکن لطفا"!برو نوشتن تمرین کن تا تحویلت بگیرن!

حالا چی شد؟اومدی عقده ت رو خالی کردی و رفتی...حتما باید ضایعت کنن تا بساطت رو جمع کنی و بری؟جوابتو گرفتی؟حالت جا اومد؟مدیر سایت برداشت کلا" حذفت کرد که دیگه نتونی چرت و پرت برای کسی بنویسی...معلوم نیست دوباره چی نوشتی که برداشت قسمت نظر دهی همه رو حذف کرد تا صورت امثال تو به خاک مالیده بشه!! دستش درد نکنه! والا خجالت داره...این همه ضایع می شی و همه حالت رو می گیرن،باز پرروئی!به قول یه دوستی به امثال شماها ملایمت و کم محلی نیومده،حتما باید زد تو سرتون تا دمتون رو بزارید رو کولتون و برید!

مطمئن باش جواب های هویه!اگر بی ادبی می کنی،جواب می گیری...کسی که می یاد اینجا و توهین می کنه،منتظر ناز و نوازش نباشه! هر کسی تو هر مقامی که باشه،با توهین و بی احترامی به روش خودش برخورد می کنه! خودتون هم جای من بودید،با آدمهایی که بی ادبی می کنن،همینطوری رفتار می کردید،شاید هم بدتر!

لحن بد رو همه متوجه می شن...لحن حسادت و توهین آمیز رو هم همینطور...پس لطف کنید از اینکه جواب توهینهاتون رو می گیرید،ناراحت نشید.(ناراحت هم شدید مهم نیست!!)

باید خودتون رو بگذارید جای من! اگر  چیزی رو می نوشتید و بعد با توهین و تکذیب مواجه می شدید،مطمئنا" بی جواب نمی گذاشتید.ازین به بعد هم زیاد زحمت نکشید! چون تا ببینم نظری بی ادبانه ست،نخونده راهی زباله دونیش می کنم!

ممنون می شم کسانی که نوشته های من رو دوست ندارن،دیگه اینجا رو نخونن!به احتمال خیلی زیاد در آینده ای نزدیک،به دلایلی اینجا رو برای همیشه رمزی می کنم تا یک وقت دوستانی از این دست ،زحمت خوندن نوشته هایی رو که دوست ندارن،به دوش نکشن!

و همیشه به این اعتقاد دارم: اگر روزی دیدی که دشمنانت زیاد شدند،بدان متعالی گشته ای و حرفی برای گفتن داری...

نظرات 20 + ارسال نظر
پریا شنبه 24 اسفند 1392 ساعت 09:21 http://DONYAKOCHAKMAN.PERSIANBLOG.IR

عزیزم منم اسمم پریاست حالا منم جزء متهم ها به حساب میام خوب...

ترلان شنبه 24 اسفند 1392 ساعت 10:30 http://tarlancafe.persianblog.ir

ممویی من که نفهمیدم روی حرفت با کیه و طرف چیکار کرده که اینجوری حالشو گرفتی ولی از اول پستت رو که خوندم قیافه همکار لعنتیم تو ذهنم بود! یعنی فضوله هاااااااااا!!!‌لامصب خوراکش کسب اطلاعات از این و اون و فضولی کردن و دو به هم زدنه و به مثل آب خوردن هم دروغ میگه! اونقدرم قشنگ حرف میزنه و فن بیانش خوبه که هر کی بار اول می بینتش باورش میشه که راستی راستی چه دختر ماهیه! غافل از اینکه یه شیطان واقعیه! حالم ازش بهم میخوره. هر چی هم بهش بی محلی می کنم اون دست بردار نیس. دعا کن زودتر به درخواستم اوکی بدن و ما دو تا رو از هم جدا کنن... یعنی اگه اینجوری بشه تا ۱ هفته شیرینی می پزم و به شکرانه این نعمت جشن می گیرم!! چرا بعضیا اینقدر لجنن آخه؟؟؟!؟!؟!؟!؟

واقعا!! منم یکی دو تا ازینجور آدما دور و برم داشتم که به سرعت کنارشون گذاشتم...این اخلاقا مال آدمهایی با تربیت درست نیست...

مهرناز شنبه 24 اسفند 1392 ساعت 11:35

حالا یعنی به خاطر یه عده آدم روانی ما هم نباید نوشته هات رو بخونیم؟!

memol شنبه 24 اسفند 1392 ساعت 11:41 http://ona7.blogfa.com

واقعا تعجب میکنم از کسی که میتونه به یه بچه‌ی کوچیک که فرشته‌ی خداست بی‌احترامی کنه...
ممو جونم رمزی کردی منو یادت نره‌هااااا

زهرا شنبه 24 اسفند 1392 ساعت 14:17

بعضیا ذاتن مریضن...ایشالا خدا کمکشون کنه
منم یه چندتایی مزاحم داشتم...به خدا موندم به چی زندگی من حسادت میکردن .من که زندگیم معمولیه

دیدم زهرا جون...اینا رو خدا به حال خودشون رها کرده که اینقدر مریضن دیگه!

فلفلی شنبه 24 اسفند 1392 ساعت 15:40

حرف آخرتو شدیدا قبول می کنمهر موقع کسی متعالی می شه دشمنانش بیشتر می شن

دقیقا...

بهار شنبه 24 اسفند 1392 ساعت 16:44 http://faslejadidema.blogfa.com

منم تو کار قبلیم چند تا همکار فضول داشتم که به معنی واقعی کلمه روزگارم از دستشون سیاه شده بود. خدا نصیب نکنه ممو جون.باید واقعا حال اینجور افراد رو گرفت.

باید ازشون دوری کرد چون ارزش دوستی رو هم ندارن متاسفانه...

الی شنبه 24 اسفند 1392 ساعت 19:01

چقدر حرفاتون درسته ممویی.اخی زهرا چه دل ساده و مهربونی داره که میگه ایشالا خدا کمکشون کنه.ایشالا و لی وقتی خودشون نمیخوان!اینجور ادما دیگه قلبهاشون سیاه شده و اونقدری عاقل نبودن که از این یکبار فرصت زنده بودنشون درست بهره ببرند و عشق و خوبی بدند و بگیرند.حیف...
یجورایی دیگه چشم زیبا بین ندارن و توی زندون دل سیاهشون به سر می برند.

دل سیاهشون ارزونی خودشون...جاهای دیگه رو آلوده نکنن...

سارا شنبه 24 اسفند 1392 ساعت 19:18

واقعا عجیبه... یعنی دنیای مجازی هم از دست این آدمها راحت نیست... باور کن الان که تو مرخصی زایمان هستم از دور بودن از این آدمها هر روز خداروشکر می کنم... تو محل کارم که یه روزم راحت نیستم... جمله اخرت رو باید با اب طلا نوشت

اگه اینا نبودن دنیا گلستون می شد...

خانومه خونه شنبه 24 اسفند 1392 ساعت 23:37

ای درد بگیرن ممو جان .نمیدونم چه مرضیه که دارن .چوبشون به تن خیلی ازماخورده .خیلی خوب کاری کردی که سکوت نکردی وجوابشون رودادی

کی لال می شن خدا عالمه!

خانومه خونه شنبه 24 اسفند 1392 ساعت 23:42 http://ladyhome1.persianblog.ir/

ممو جان همون سیفون رو رو اراجیفشون بکشی کفایت میکنه .

نیلوفر یکشنبه 25 اسفند 1392 ساعت 00:11 http://www.niloufar700.persianblog.ir

اصل حرف رو توی جمله آخر زدی. همونه.. پس ییخیال حسودا و فضول ها و بخیل ها خودتو عشقه و فرشته نازت رو

قربان یو نیلو! ما بچه دارا فقط می تونیم شبا بیایم نت!

فلفلبانو یکشنبه 25 اسفند 1392 ساعت 00:55

شیرتو تلخ نکن دوستم منم تا دلت بخواد داره وبلاگم دیونه انبه خدا مریضن این ادما

من عمرا شیرم تلخ بشه با این حرفا!

هستی یکشنبه 25 اسفند 1392 ساعت 08:58

خانومی وبلاگتو رمزی کنی ما خواننده های خاموش بدون رمز می مونیم کاش اینکارو نکنی

چی بگم آخه...

بانو یکشنبه 25 اسفند 1392 ساعت 09:54 http://ATIEHBANOO.BLOGFA.COM

عزیزم....رمز رو به ما هم بدهی ها..........

شما که حتما عزیزم...

ماهنوش یکشنبه 25 اسفند 1392 ساعت 11:21 http://bottom-of-my-heart.persianblog.ir/

کار خوبی کردی ای پی هاشو گذاشتی ممو جون . منم یکی اینطوری میومد چرت و پرت میگفت آی پی هاشو میذاشتم هر سری دیگه کم آورد نیومد
خلاصه تهدید کن هر با ر آی پی هاشو میذاری از رو میره
ایشالا همیشه شاد و موفق و پیروز باشی دوست خوبم

مرسی عزیزم...از این به بعد دیگه همین برنامه ست!

هلیا یکشنبه 25 اسفند 1392 ساعت 16:20

همه جا ادم مریض و بیکار هست.بی خیالشون عزیزم

اون که بله هلی...

فلفل بانو یکشنبه 25 اسفند 1392 ساعت 17:56

هههه ممو این ستارهه چه متوهمه ! جو نگیرتت عزیزم هنوز کوچولوتر از اونی که بخوان برات پست بزارن

واقعا!! ادما خیلی عجیب شدن.معلوم نیست دوستن یا دشمن؟

لیندا دوشنبه 26 اسفند 1392 ساعت 01:41

ای بابا چه آدمایی پیدا میشن . نمیدونم واقعا از ناسزا گفتن چی عایدشون میشه که با ای پی های مختلف هم اینکارو ادامه میدن

واقعا...

ترلان دوشنبه 26 اسفند 1392 ساعت 13:27 http://tarlancafe.persianblog.ir

راستی چطور فهمیدی که این این آی پی های مختلفی مال یه نفره؟؟؟!!
.
.
.
.
وای این آخرین پستت (برای یک فرشته) آتیشم زد.... مخصوصاْ آرمین!! خدااااااااااااااای من! سر کار بود... دیدم نمی تونم طاقت بیارم! رفتم دستشویی و زار زار گریه کردم......... خدا به مادرش صبر بده! خیییییییییییییییییییییییییییلی دردناکه!!

عزیزم...منم خیلی ناراحت شدم...آدم دیگه نمی تونه به بیمارستانا اعتماد کنه...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.