عطــــــــــــربرنــــــــــــج
عطــــــــــــربرنــــــــــــج

عطــــــــــــربرنــــــــــــج

نکته های مهم برای زایمانی بهتر بر حسب تجربه...

حالا که دوران بارداری و زایمان رو به خوبی و خوشی و سلامتی پشت سر گذاشتم،لازم می دونم چند تا نکته مهم رو  برای دوستانی که باردارن بگم و تجربیات خودم را در اختیارشون قرار بدم.

خداییش وبلاگ یه این مفیدی دیده بودین؟؟؟نــــــٌـــــــــــــــــــــچ!!

 اول اینکه پک بیمارستانی که توش فارغ شدم خیلی پک کاملی بود و من کلی وسیله اضافی با خودم بردم.خودشون همه چی به من و نوزادم دادن.حتما برای خودتون و نوزاد 1 دست لباس شیک ببرید چون موقع ترخیص بچه رو واکسن می زنن و حموم می کنن و لباس نو می پوشونن.خدا رو شکر من براش 3 دست لباس نو برده بودم.

دوم اینکه اگر تا 9 ماهگی استراحت مطلق نیستید تا روز آخر بارداری دست از فعالیت نکشید! خوردن و خوابیدن برای وزن گرفتن جنین مساوی یه زایمان سخته و باعث اضافه وزن بیش از حد مادر می شه! سعی کنید تا روز اخر پیاده روی کنید و کارهای خونه رو خودتون انجام بدید.من تا روز آخر تو هایپر استار و پارکهای مختلف پیاده روی می کردم و خیلی زود بعد از فارغ شدن از جا بلند شدم...

سوم اینکه برای زایمان،سعی خودتون رو بکنید تا طبیعی این روند انجام شه.اگر نشد،حتما برای سزارین بی حسی نخاعی بگیرید.بی حسی جنرال خیلی سخته! چون تو بی حسی نخاعی(اسپاینال) تا چند ساعت بی حسید و متوجه وصل کردن سوند و فشار دادن شکم و اینها نمی شید...یه حسن دیگه ش اینه که نی نی رو تو اتاق عمل می بینید و چه لحظه شیرینه...حیفه از دستش بدید...تا آخر عمر خاطره شیرینش زیر زبونتون می مونه و با مزه مزه کردنش تموم اون روز خوش دوباره تو ذهنتون شکل می گیره...

این رو هم اضافه کنم که عوارض این نوع بی حسی،کمر دردهای خفیفیه که کم و بیش سراغ خانمها می یاد...

چهارم اینکه سعی کنید بعد از جراحی از جا بلند شید و راه برید و گیاه پنیرک رو روزی دو بار دم کنید و بخورید تا زخمتون زودتر خوب شه و بدنتون زودتر جمع شه.

نکته پنجم اینکه زردی این روزا خیلی زیاد و همه گیر شده.خیلی از نوزادا زردی شدید می گیرن که البته قسمت عمده ش به خاطر مغایرت ار.هاش خون مادر و جنینه.اما 20 درصدش مال گرمی خوردن مادره.سعی کنید ماههای آخر از خوردن گرمیجات خودداری کنید.فقط خنکی بخورید.مثل عرق کاسنی ،خاک شیر ،ترنجبین و شیر خشت.بعد هم به حرف این و اون که می گن این درمانها سنتین و قدیمی، گوش ندید! از توی بیمارستان به نی نی ترنجبین بدید تا زردیش بیرون نزنه و سیاهیهای توی روده ش که سلولهای مرده ن و خطرناکن،زودتر دفع بشه.(می دونید که ترنجبین ملین و آرام بخشه). من همین کار رو انجام دادم.

دونه جان!! خیلی مخالف بود و می گفت این کار مادربزرگای زمان ما بوده و معلوم نیست عطاریها چی به خورد مردم می دن! اما من گوش ندادم و چون خیلی نگران این مساله بودم ،با اون حال نزارم یه شیشه کوچیک سه سوراخه با یه پلاستیک کوچیک ترنجبین پاک کرده برده بودم بیمارستان و از مامانم خواستم براش دم کنه و بهش بده.نتیجه ش هم این شد که بیلی روبین خون دونه برنج تو رنج نرمال بود و اصلا بالا نرفت و خیلی زود اون مختصر زردی هم رفع شد و کار اصلا به بیمارستان و دستگاه نکشید. و دکترش فقط قطره بیلی ناستر داد که همه چیز حل شد.

ششم اینکه وقتی بخیه دارید صاف نخوابید،حتما هفته اول رو نشسته بخوابید تا بخیه ها کش نیان.(برگرفته از توصیه یک دوست عزیز)

هفتم اینکه تجربه به من ثابت کرد که انتخاب یه بیمارستان خوب برای زایمان به اندازه انتخاب یه دکتر خوب، مهمه.باید پرسنل و رسیدگیشون خوب باشه تا مریض بتونه راحت دوران درد رو سپری کنه.به یاد داشته باشید که همیشه معروفترینها بهترین نیستن!دکتر باید برای بیمارش وقت بذاره.من به شخصه حوصله مطبهای شلوغی که تا ساعت 10 شب مریضها رو معطل می کنن تا یه ویزیت ساده انجام بدن و بعد بدون معاینه بگن برو آزمایش بعدا بیا،رو ندارم!دکترهای مسن هم خیلی کم حوصله مشاوره با مریض رو دارن و خیلی وقتها زیاد برای مریضهاشون وقت نمی گذارن.

بعضی از دکترها هم هستن که موقع زایمان (مثلا آخر شهریور و اسفند)میرن مسافرت خارج از کشور.بعد جایگزین می گذارن.به نظر من انتخاب چنین دکتری،درست نیست.دکتری رو انتخاب کنید که علاوه بر حاذق بودن همیشه حی و حاضر باشه و بتونه تو مواقع اضطراری کمکتون کنه...

هیچ وقت هم از این شاخه به اون شاخه نپرید! یعنی یه دفعه وسط بارداری و نزدیک زایمان دکترتون رو عوض نکنید چون ممکنه یه چیزی این وسط از دست هر دو در بره و جبران ناپذیر باشه...بعضی دکترها همدیگه رو قبول ندارن!برای همین دوباره یه سری آزمایش می نویسن و می گن حتما تو آزمایشگاهی که اونا می گن انجامش بدید.این یعنی دوباره کاری و اذیت شدن مادر و جنین.اول تحقیق کنید بعد انتخاب کنید.

هشتم: برای آزمایشات غربالگری دوران بارداری،اگر نظر من رو بخواین،آزمایشگاه نیلو و بیمارستان پارس بهترین و دقیقترینند.حتی تو یه مقاله تو روزنامه همشهری فقط این دو تا آزمایشگاه برای غربالگری تایید شدن و ازشون نام برده شده.من در مورد آزمایشگاههای دیگه که خیلی معروف هستن و اسم در کردن،کامنتهای خوبی نشنیدم...بیمارستانهای دولتی رو هرگز برای آزمایشات غربالگری انتخاب نکنید و برای 80-70 تومن،تشخیص دکتر رو خدشه دار نکنید.

چند مورد دور و برم شنیدم که مادری برای کمتر شدن هزینه آزمایشات غربالگری،به بیمارستان دولتی مراجعه کرد و به خاطر تشخیص اشتباه بیمارستان،مجبور شد آزمایش آمینو سنتز انجام بده.بماند که چقدر استرس کشید و خودش و جنینش اذیت شدن و حدود 800 تومن هم پیاده شد! آخرش هم مشخص شد نتیجه آزمایش بیمارستان دولتی اشتباه بوده!

بالاخره آدم وقتی بارداره باید یه کم بیشتر احتیاط کنه،چون پای جون و سلامتی یه موجود بیگناه و کوچیک دیگه در میونه!دیگه آدم یه نفر نیست. همه چیز باید دقیق باشه...گاهی اوقات یه چیز کوچیک رو باید فدای یه چیز بزرگتر کرد.آدم به نتیجه آزمایشگاه خصوصی مطمئنتره و خیالش از بابت جنینش هم راحتتره.

حدود ماه پنجم هم حتما یه سونوی طول سرویکس برید...از سقط جنین احتمالی که این روزا خیلی زیاد شده ،جلوگیری می کنه.(چون اکثر سقط جنینهای بی دلیل به علت کوتاه بودن طول سرویکس بوده که هیچ علائمی نداره...)

نکته نهم:آزمایشات غربالگری شامل آزمایش خون و سونو هستن.یعنی آزمایش خون مکمل سونوئه و هر کدوم به تنهایی فقط 45 درصد قدرت تشخیص دارن.پس سرسریشون نگیرید و اگر دکترتون براتون ننوشت یا یادش رفت،حتما بهش یادآوری کنید.

و آما نکته دهم: اصلا نگران اضافه وزن تو دوران بارداریتون نباشید!اگر قبل از بارداری بدن نرمالی داشتید(یعنی کیست تخ*مدان ، تیروئید یا مشکل هورمونی نداشتید) و نسبت به قدتون بین 55 تا 65 کیلو بودید،مطمئن باشید که نصف بیشتر وزنی رو که تو این دوران اضافه کردید،بلافاصله چند روز بعد از زایمان از دست می دید.

من اضافه وزنم بین 14 تا 15 کیلو در هفته 40 بارداری بود و به راحتی بعد از زایمان 10 کیلو وزن کم کردم.الان هم تمام لباسهای قبل از بارداری بهم می خوره و هیچ مشکلی با وزنم ندارم و به مرور زمان در حین شیردهی اون 4 کیلو رو هم کم می کنم.
نکته یازدهم:وقتی ویار دارید از اضافه وزن نترسید و هر چی رو که دوست دارید بخورید.چون تو اون لحظه جنینتون نیاز به اون غذا داره و مطمئن باشید ضرر نمی کنید.من تو سه ماه اول خیلی هوس فست فود می کردم با نمک فراوون!(یادتونه؟؟) خیلی هم می ترسیدم که روی جنینم اثر بگذاره و یه وقت خدای نکرده یه اتفاقی بیفته. اما خدا رو شکر مشکلی پیش نیومد و به این نتیجه رسیدم که ویار یعنی غذای مورد نیاز جنین! حالا هر چی که باشه.فقط افراط نکنید! در حدی بخورید که حس کنید دیگه نیازتون برطرف شده.

و اما نکته دوازدهم و آخر اینکه بچه دار شدن رو به خاطر پیشرفت شغلی،اجتماعی و کار هرگز عقب نندازید...اگر از نظر عاطفی و اخلاقی با همسرتون مشکلی ندارید،هر چه زودتر اقدام کنید.چون فرزند ثمره زندگیه و اومدنش انقدر شیرینه که همیشه افسوس می خورید که چرا زودتر به این دنیا دعوتش نکردید...

پینوشت: دوستان نازنین...با عرض شرمندگی من نمی تونم اسم دکتر و بیمارستانم رو به کسی بدم.به من هم یک دوست عزیز و خیلی نزدیک معرفی کرد و من به توصیه و راهنماییهای اون این بیمارستان رو انتخاب کردم.اینجور مسائل ریسکشون بالاست و به نظر من کسی که می خواد باردار بشه،باید شرایط رو خودش بسنجه و ببینه صلاحش در چیه....

ممنون از اینکه درک می کنید.